چون یکم کافی میکس ته بسته بود گفتم اینو باید یواشکی بخورم ... اگه داداشم ببینه میگه منم میخوام ، بعد اونم همیشه خدا گشنه هست😩🤣🤣🤣 و منم از حقم کوتاه نمیام ، چیزی واسش نمیومونه عذاب وجدان میگیرم بخاطر ی قهوه 

پس رفتم تو آشپز خونه اب رو گذاشتم گرم بشه و گفتم زود درستش میکنم و اون چیزی نمیبینه🤤

بعد همون لحظه در باز شد و قامت اعلی حضرت رو دیدم 😐🤣🤣

چای و نبات رو آوردم بیرون گفتم چایی میخوری گفت نه کافی میکس اگه باشه میخورم  😐🤣🤣🤣

منم گفتم  منم دارم چایی درست میکنم😐🤣🤣🤣

گفت چرا چایی ی چیز بهتر نیست ؟!

گفتم چی ؟

با نگاهی که شیطنت درش بود گفت مثلا بابونه و اویشن و گل گاوزبون 

 

من از این دم نوشا خوشم نمیاد چون گرمیجات با این نگاهش ی معنی میداد پر*** !!! نکنه این نبات داخل استکان ی سوتفاهم واسش به وجود اورده بوده ؟! 

گفتم من از این چیزایی ک گفتی خوشم نمیاد 😑

با لبخند گفت تو از چایی هم خوشت نمیاد 😐😑😒

 

پ.ن: این حرفا چه معنی میده ؟! با ی نبات توهم میزنه ! 😑😑😑