واقعیتش تا قبلا تو فامیل یا خانواده من دختر خوشگلی نبودم همه نونام و آیه و نیلی رو میگفتن خوشگل... حتی پیرزن های فامیل که همیشه ی مورد اکازیون تو جیب دارن برای معرفی به خونواده ها هیچ وقت منو معرفی نمیکردن

تو دانشگاه و خوابگاه زبون داشتن معادل زید پیدا کردن بود اگر ادم ساکت و بی ضرری بودی دیگه سینگل فارغ التحصیل میشدی ( حتی تو مدرسه هم دبیر درس تخصصی مون سال آخر بهم گفت من تو رو نمیشناسم دانش آموزمی ؟ من از دانش آموزی ساکت خوشم نمیاد ( البته لحنش جوری بود که بگه نفرت انگیزن ... البته حرفش تاثیر داشت ساکت تر و بی اعتماد به نفس تر از قبل شدم ))

.

.

.

.

.

الان که تو محیط کار یکی بهم میگه من ازت خوشم میاد یا میگه تو قشنگ میخندی از خودم میپرسم راست میگه؟ پس بقیه دخترا کجان ؟ نکنه ...؟ ... اما این معجزه مستقل بودن و کار کردن و بین مردم بودن هست

*خدایا ممنونم ازت اینکه ی نفر ی مورد مثبت ازم میبینه بهم میگه🩵🩷🤍