۸۴۴🦄

۱- چهار روز هست میرم یک آموزشگاه زبان دو تا منشی هستیم💫 خوبه ... کارش شبیه بازار یابی هست بلد باشی چجوری صحبت کنی چجوری زبان آموز پیدا کنی چجوری زبان آموز رو نگه داری تا اینجا بمونه چجوری با احترام طرف رو بزار زیر منگنه و بگی شهریه تون رو پرداخت کنید ... اینگونه است که فکر میکنم باید یک کلاس فن بیان برم

بعد ی سری شماره رندم حدود ۱۰ هزار تا بهمون دادن تا زنگ بزنیم و تبلیغ کنیم برای کلاس فن بیان ... ی شماره ای رو زنگ زدم آقایی برداشت و گفت من دخترم ۷ سالشه اشکال نداره ؟

من اینجوری بودم دخترش ۷ سالشه میخواد بفرسته همچین دوره ای ... بعد من الان یادم افتاده 👩‍🦯👩‍🦯👩‍🦯👩‍🦯

۲- فکر میکنم اونهایی که چند سال هست کار میکنند ... ی حس خیلی خوب دارند ، اینجوری که من انقدر سابقه کار دارم ... این حرفا وقتی تو ذهنم بود که منشی اصلی آموزشگاه نرم افزار رو توضیح میداد و من بار اولم بود همچین نرم افزاری رو میدیدم میگفتم یعنی اونایی که چند سال هست ی کاری رو انجام میدن و کاملا حرفه ای شدن توش ... چه حسی به شغلشون دارن ؟ هیچ استرسی ؟ راااحت ؟ فقط منتظر آخر ماه میمونن تا حقوقشونرو بهشون بدن ؟

۳- قبلا خواهرم میگفت چرا تنهایی نمیری بیرون ... یاد بگیر تنهایی بری بیرون ، پارک ، کافه ، دریا ... یاد بگیر با بچه های خوابگاه بیرون نری چون تو شبیه اونا نیستی ( قضیه مشکل دار بودن بچه های خوابگاه رو نمیشه اینجا نوشت ... ) من اون موقع میگفتم نه ... حتی وقتیکه پیش رییس سابقم بودمم منتظر بودم با کسی برم بیرون ... اما الان فهمیدم کسی منتظر نیست ! اگر حالم بده خودم باید خوبش کنم پس وقتی شب از سر کار زدم بیرون اسنپ گرفتم سمت ساحلی کفشم در اوردم رفتم تو آب ... انقدر خوب بود رو خاک راه بری

۸۴۳🦄

با مادرم بحثم شده بود هر دومون فکر میکردیم داریم درست میگیم ... وقتی برگشتم خوابگاه مادرم ی عکس خیلی قدیمی برام فرستاده بود من و همه دخترای فامیل لباس عروس پوشیده بودیم

حسیکه از پیام مادرم میگرفتم :

کاش همیشه بچه میبودی و هیچ وقت بزرگ نمیشدی .

آدم باید سلیطه باشه تا کولر رو واسه خودش باشه

۸۴۲🦄

کولر شده مسئله ناموسی!

۸۴۱🦄

دمای هوا ۵۲ درجه هست رطوبت ۵۷ یو وی ۱۱ .‌‌.. امابچه های اتاق ما سردشونه! بدتر از همه کولر میزنی اصلا خنک نمیشه ... یکی شون کم خونی شدید داره و همیشه حتی زیر آفتابم سردشه ! یکی دیگه آسم نمیدونم حساسیت داره باد سرد بهش بخوره حالش بد میشه پشت سر هم عطسه میکنه

و منی که تازه از دانشگاه اومدم و از گرما میخوام بالا بیارم 😭

۸۴۰🦄

این نوشته برای ماماناتون خوبن

دیدین تو گوگل که سرچ کنین کلی ختم و چله برای هر ذکر گذاشتن مثلا مادرا میخوان ذکر بگن ی سرچ تو گوگل میکنن و ی ذکر برمیدارن

این اصلش اینجوری نیست ... تنها ذکر هایی که مانعی توشون نیست و تا الان شنیدم یکی شکر گذاری و یکی استغفار و تسبیحات حصرت فاطمه ع بین نماز و صلوات هست

بقیه ذکر ها هر کدوم برای چیزی هست و اون باید طبق یک استاد انجامش بدی نه اینکه هر کسی صرفا حوزه علمیه بوده ! مثلا اگر شما روزی ۱۱ مرتبه ذکر یا نور یا قدوس رو بگید ... این ذکر انرژی زیادی رو به میدان مغناطیسی و بدن وارد میکنه اگر فرکانس بدن شما پایین باشه میبینی چند روزه افتادی تو رخت خواب همه خسته ای ! حتی سوره حمد رو ۷ مرتبه بگی ... دارم میگم اینها با اینکه انقدر ذکر یا سوره کوچیکی هستن عوارض دارن نمیشه همینجوری هر چیزی رو دیدی برداری یا مثلا تو گوگل برای مدیوم شدن و چشم سوم همگی پکیج میفروشن ... درحالی که اگر زیر نظر یک استاد نباشی و ادامه بدی ممکنه موجودات ماورایی رو ببینی و به جنون برسی ... اونم نه هر استادی ... بیشتر استادا میگن ما داخل نور هستیم اما داخل تاریکی هستن و از موجودات تاریکی کمک میگیرن

قبلا راهنمایی که بودم ی سری درخت بودن که میگفتن جن زیر اینا هست ... هر درختی نبودن ی سری درختای خاص که همه مردم محلی و پیرهامون میگفتن خوب نیست نصف شب بری زیر این نوع درختا ... حالا اون موقع دوتا از دوستام چون شنیده بودند زیر فلان درخت سوره جن رو بخونی جن رو میتونن ببینن پس دوتایی و به صورت کماندویی رفتن انجامش دادن خدا روشکر چیزی ندیدن ... ولی اگر دوتا دختر دوازده ساله مثلا ی پیر زن زشت با موهای بلند خاکستری با چادر سیاه درحالی که از دهنش خون میچکید ( ام صبیان ) میدیدن قطعا به جنون میرسیدن ( نمیدونم عقلشون کجا بود ... به کلی از بچه ها گفتن و همگی گفتن از تاریکی میترسن )

نه اینکه سوره جن بد باشه ... اما باید بدونی که به چه نیتی میخونی برای خدا یا دیدن جن ... مثلا خانمه میگفت روزی n مرتبه سوره جن رو میخوندم الان بعد از یک ماه میبینم تو خونه ی سری سایه رد میشه ... بهش گفتن برای چی خوندی گفت ماورا رو ببینم ! گفتن مگه تو زیر نظر یک استاد همچین کاری انجام دادی گفت نه ! ... گفتن خب پس چرا همچین کاری رو سر خود با این هدف خوندی ! چون هر دفعه موقع خوندن با این نیت این سوره رو میخوندی به اونها انرژی فرستادی علامت دادی تا باهات ارتباط بگیرن و از انرژیت استفاده کنن ... الانم این سایه ها رو تو خونه میبینی

حتی اون استاد هم مثلا دکر بگه ... اگر بگه کم میگه ... نمیگه روزی ۱۰۰۰ مرتبه چیزی رو تکرار کن ... مثلا میگن ۷ مرتبه این ذکر برخلاف گوگل ... بعد میگه چون هاله بدنت دچار اختلال فرکانسی میشه و برای به تعادل رسوندنش باید کرامت بدی هر روز ( کفاره یا خیرات ) به نیت اون ختمی که انجام دادی ... کفاره اش زیاد نیست میتونه بیسکویت برای مورچه باشه یا ی شکلات برای ی بچه غریبه باشه ( غریبه نه اینکه خیرات رو بدی بچه خودت بخوره) یا اگر داشتی ساندویچ اگر بیشتر داشتی پرس( پرص پرث )غذا بدی برای کرامت ختم اینکه چقدر بدی هم استادت مشخص میکنه

۸۳۹🦄

میخوام ادامه روح ها رو بگم قبلا ناقص گفتمشون و همیشه تو فکرم بود کامل نگفتم ... اینکه شما بدونید روح شما چه نوعی هست پولی به شما نمیرسونه ... مثلا کلی مشکل داری و بدونی روحت از نوع راهنماست خب این هیچ پولی بهت نمیرسونه ... اگر ی چیزایی رو دوباره تکراری گفتم برای اینکه یادم نمیومد قبلا چی درباره روح ها نوشتم ... ببخشید اگر جمله تکراری خوندین... غلط تایپی مثل همیشه زیاد دارم

قبلا درباره روح های استار سید star seed گفتم اینکه خیلی اهل کتاب خوندن ، مهربونن ، خوش اخلاقن ، احساس تعلق به بعضی کشور ها و فرهنگ ها دارن ( میگن وقتی تو عالم بالاتر بودند رو ح های سرگردان مربوط به اون کشور ها رو دیدن و باهاشون گفت و گو داشتن ... ) انرژی زیادی دارند اما وقتی افسرده بشن و فکر کنن کاری از دستشون ساخته نیست مثل ی تیکه گوشت میوفتن گوشه اتاق ... بخاطر افسردگی و مشکلات روحی آرزوی مرگ دارن ... که کنترلش نکنن بیماری قلبی ، تیروئیدی ام اس و اختلالات در خواب رو میگیرند حس ششم قوی دارن ، وقتی به آسمون پر ستاره نگاه میکنند احساس تعلق و دلتنگی به اونجا رو دارندفکر دیگران براشون مهم نیست و رسالت خودشون رو انجام میدن یعنی قضاوت دیگران براشون مهم نیست ( رسالتی که هوای نفس خودت رو کنترل کنی ... کار اونجور خاصی نیست چهارتا ویژگی دارند که قبلا گفتم اونها رو ... انسانهایی که فرکانسشون خیلی پایین تره و خیلی دچار کینه ، حسادت حیله هستند رو اونها از نزدیک قرار گرفتن به اونها حس خوبی بهش ندارند ... با اینکه اون شخص اصلا کاری بهش نداره و فقط کنارش نشسته یک حس بد و سنگینی رو حس میکنه ( مثلا طول میدان مغناطیسی بدن یک و نیم تا دو متر هست کسیکه فرکانسش کمه و تو ماشین کنار شما میشینه بخاطر اینکه وارد محدوده میدان مغناطیسی شما شده ممکنه اذیت بشین ... حس کنین اذیتین و نمیتونین درست نفس بکشید در حالی که اون هیچ کاری با شما نداره

میگن کسایی که مدیوم هستند روی پیشانی این افراد برگ سبز یا یک چند ضلعی میبینن ... البته شیاطین داخل دنیا هم اونها رو ببینن و شناسایی کنن اذیت میکنن و معمولا بچه ها درگیر هستند اونها خودشون نمیدونن این درگیری تو خواب برای چیه اما اونها اون رو میشناسن و میدونن این ادم روحش کیه و قبلا تو عالم بالا بوده و چکار هایی کرده ... اما پدر و مادر صدقه ای چیزی میدن برای دفع شر و بلا و چیزی نمیشه ...

داخل کتابهای غربی میگن star seed ها انسان نیستند اونها فرازمینی هایی هستند که اومدن روی زمین ... اما در اسلام گفته میشه اونها روح های عالم بالا هستند که درجه بالایی دارند و برای تکامل و پیشرفت از خداوند خواستند به عالم پایین یعنی زمین بیان و به صورت انسان متولد بشن ... خودشون خانواده و حوادثی که باید در زندگی جلوشون قرار بگیره رو انتخاب میکنند معمولا اینجوری انتخاب میکنند که اولش تا ۲۰سالگی و موقعی که بچه هستند خوبه بعد ی سری مشکلات پیش میاد و بعد دوباره همه چیز خوب میشه معمولا ممکنه از راهی که انتخاب کردند خارج بشن اما دوباره از خدا میخوان به مسیری که انتخاب کردند برشون گردونه

شما چون از عالم بالا به پایین اومدین افت فرکانس شدید داشتید دچار فراموشی شدید حتی اگر درباره عالم بالا خواب ببینید درباره زندگی گذشته ای که داشتید فرشتگان نمیذارن خوابتون رو به یاد بیارید و وقتی بیدار بشید ی چیز های مبهمی از خوابتون یادتونه ولی چیزی به یاد نمیارید

یعنی این قانونه همه روح ها باید قبل از تولد مسیر زندگی و خانواده خودشون رو انتخاب میکنند هزاران مورد به عنوان مکمل روحی انتخاب میکنند ... مکمل روحی چیز هایی هست که شما باهاشون حس خوبی پیدا میکنید مثل دوست ، گل ، مکان و خیلی چیزای دیگه ...حتی زوج روحی ! میگن اگر توی دنیا روی زمین بتونی با زوج روحیت ازدواج کنی اینجوریه که شما همیشه آشتی هستین ، تفاهم دارین با هم ... و بعد از چند سال زندگی نمیتونن ی روز بدون هم باشن و خیلی زود دلتنگ هم میشن ... البته بعضیا ممکنه زوج روحی نداشته باشن یا ‌با شخصی که مکمل روحیش هست ازدواج کنه ...واسه مکمل روحی میگن باید بتونی رابطه رو مدیریت کنی البته هستن کسایی که با زوج روحیشون ازدواج کردند و بعد میبینی تارهای اتری که از قلب زوجین باید بهم وصل بشن پاره شده ... چونکه اون دو نفر با اینکه زوج روحی همن اما با هم حرف نمیزنن!

برای همین میگن پیش یک فالگیر نرین ... وقتی بین دو کار شک دارین فالگیر وقتی بگه وارد این کار نشو توش شکست میخوری برو واسه اون کار ... اون فالگیر داره راه شما رو عوض میکنه !

بعضی وقتها شخص از بیست تا یست و پنج سالگی گناه کبیره انجام میده ... میگن گناه کبیره انرژی منفی خیلی زیادی رو به بدن وارد میکنه جوری که روح انسان به خداوند درخواست انصراف از دنیا میده و میگه من فکر میکردم میتونم بیام زمین و فرکانسم رو بالا ببرم تا به دنیای بالاتر ورود کنم اما الان میبینم نمیشه و کلی درگیر شدم منو ببر از دنیا مگه اینکه تو برزخ با بررسی کارهایی که انجام دادم ی چیزی بدست بیارم ... برای همین میگن گناه کبیره عمر آدمی رو کم میکنه ... این با خودکشی فرق میکنه داخل خودکشی خود شخص تصمیم میگیره اما داخل انصراف روح شخص انصراف میده و ترجیح میده بیشتر از این ادامه نده

داخل فیلم ماتریکس فصل اول ... نئو همون شخص هکر وقتی رفت پیش خانم مسن پیشگو با موهای کوتاه مجعد ... خانم پیشگو بهش یک آب نبات تعارف کرد و نئو گفت تو از قبل میدونی من اب نبات رو انتخاب میکنم یا نه ( دقیقا نئو حرفی رو زد که همه مردم میگن ! خدا که خودش از قبل میدونه انتخاب من چیه !) و خانم پیشگو گفت اگر نمیدونستم که پیشگو نبودم ! نئو گفت اگر از قبل میدونی پس من چجوری حق انتخاب دارم خانم پیشگو هم گفت چون تو نیومدی اینجا که انتخاب کنی ! تو از قبل انتخابتو کردی ( قبل از اینکه به دنیا بیای ) اومدی اینجا تا دلیل انتخابت رو درک کنی

......

روح های راهنما : این روح ها چند دسته هستند

یکی انسانهای حامی : مثل پدر و مادری که حامی فرزندانش هست مثل برادری که در هر حالتی پشت خواهر و برادرش هست ... جوری که هر کارش کنی میگه من اصلا تو کتم نمیره باید کمکشون کنم ... یا بعصی وقتها دیدین شخصی بچه آخر خانواده هست کل فامیل موقع تصمیم گیری بهش زنگ میزنن تا باهاش مشورت کنن !!!! میگن روح های راهنما در اصل قبل از اینکه تصمیم بگیرن به صورت انسان به دنیا بیان به فرشتگان در بزرخ کمک میکردند به روح های جوان کمک میکردند ... از اونجایی گه خداوند الرحم الراحمین هست همیشه داخل یک خانواده یک روح راهنما قرار میده

دوم موزیسین ها و نویسندگان و دانشمندان و انسانهای تاثیر گذار جامعه

سوم انسانهای الهام بخش

این افراد روح های راهنما هستند که نهایت تا بعد ۵ میتونستن پیشرفت کنند و اینها هم مثل روح های star seed تصمیم گرفتند برای تکامل و پیشرفت و رسیدن به ابعاد بالا تر تصمیم گرفتند به زمین بیان

اینکه رسالت این روح های بزرگ چیه ... این نیست الزاما رهبر یک کشور باشن همینکه بتونن خانواده خودشون رو به تعادل برسونن هم میتونه رسالت شون باشه

میگن داخل ده تا ۱۵ سال اخیر ۸۰ درصد بچه هایی که به دنیا اومدن یا در میان استار سید یا راهنما هستند قبلا اینجور نبوده اجازه نمیدادن و الان میگن چون اخر زمان هست برای تعادل به دنیا بیشتر ورود پیدا میکنن ... مثلا بچه الان جلوش ی حیوونی رو بزنی بچه خودش هم گریه میکنه

...

و در آخر روح های جوان و بی تجربه ... مثلا طرف رو دیدی هر چی بهش میگی نمیفهمه ( همون نمیدونه شمالیا 😅) اینا جوانن و بی تجربه

...

پ.ن: روح سرگردان ... مثلا انسان هایی که خودکشی کردند نه روی زمین اند و نه عالم بالا ... اینا رو میگن سرگردان

۸۳۸🦄

اون روز رفتم خونه دوستم حدیث ( از دیر وقت با هم دوستیم ) ... ی چیزیش گم شد قرار شد هر چی تو قفسه و کمد هست بیرون بیاره تا دنبالش بگردیم ( یادم نیست ... به نظر دنبال لیوان کوچولوی هدیه تولد بودیم؟ واقعا یادم نیست) همه وسایلی هدیه بودن ! بعضیا رو کاغذشون هم دور ننداخته بود و خیلی با دقت کاغذشون رو باز کرده بود ... خیلی زیاد بودن ... همه همکلاسیای دخترش و همکارای خانم الانش بهش ی هدیه داده بودن!!!!! ... بیشترا بی دلیل نه فقط بخاطر تولد ... بهش گفتم من اینا رو میبینم خجالت میکشم چون هیچ وقت تو طول دوستیمون بهت هدیه ای ندادم ! اما قول میدم وقتی کارم جور شد برات ماگ بگیرم چون خودم خیلی دوست دارم😹 گفت عزیزم همون موقع هم این همکلاسیامم سر کار نبودن 😹😹😹😹😹😹 گفتم اوه😅🤣

بعد از برگشت گفتم چرا من تا حالا هدیه ای نگرفتم از دوستام :( ... شاید حدیث چون برونگراست و همه رو دور خودش جمع میکنه ؟ اما من همیشه ی گوشه ام تا اون سمتم بیاد ؟

.

.

.

دیشب مینا ی بسته بهم داد گفت این برای تویه! ( خب ما رابطه خوبی نداریم ... ی بار چون اوایل بینیش رو عمل کرده بود و منم آنفولانزا گرفته بودم و رفتم جلوش بگم دماغ نو مبارک چنان دادی زد گفت دور شو ازم ... تا سه هفته حرف نمیزدم و اون موقع خیلی بیشتر کینه ای بودم و فقط خودم رو میدیدم چند هفته قهر بودم ... بعد از اون دخترا بود که خیلی مشکل رفتاری داشت و بیشتر وقتا اگر آشتی بودیم محلش نمیذاشتم ... مثل سیکار و عرق و نصف شب میرفت بیرون پیش xxxx ... منم میگفتم ای هیچی نداره که باهاش حتی حرف ساده ای بزنم من حتی باهاش اونقدرا بیرون نمیرم ...چقدر حرف زدم درباره مینا ) این بسته رو داد من نگاه کردم تا ی ست تیشرت شلوار سفید با کلی خرس کوچولو روش ، تیشرت هم کاکتوس نارنجی روشه ... همیجور هنگبودم این یعنی چی ... ما رابطه خوبی نداریم که ...؟! ما حتی با هم درد و دل نمیکنیم ! گفتم نه نمیتونم ... گفت چون اتیکت قیمتش در نمیومد مجبور شدم کاغذش رو پاره کنم

هنوزم کلی فکر تو سرمه ... این برای چی بود؟ به نونام گفتم من الان چیکار کنم ؟ تا حالا از کسی هدیه نگرفتم ! نمیدونم واکنشم باید چی باشه ! گفت براش گل رز بگیر

گفتم اون از گل رز خوشش نمیاد ( میگه کلیشه ایه؟!)

گفت آب‌نبات بگیر ... ( تو رو خدا ی ست لباس بدی و اب نبات به جاش بهت بدن !) -_- گفت عادیه من امیشه برای تشکر به دوستم آب‌نبات میدم خیلی خوشحال میشه

من اینجوری بودم اگر عادیه پس چرا تا حالا از کسی چیزی نگرفتم 😐

کارشناس رشته مون ی خانم چشم سبز که همیشه خدا تلفن اتاقش رو بر نمیداره وقتی میری پیشش میگه ربطی به من نداره بعدا بیا اخر ترم بیا اول ترم باید میومدی ... من نمیدونم چرا ای رو گذاشتن کارشناس رشته زن وقتی عاجزی چرا مسئولیت قبول میکنی؟؟؟؟

.

.

.

حالم از چشم سبزا بهم میخوره ... امتحانم رو بخاطر این زنیکه افتادم

۸۳۷🦄

خبر خیلی بد اینکه ... ی ترشی رو که خیلی دوسش داشتم طعمش خیلی مقدس بود.. بیلهر beelhar ( اما بعضیا با خباثت تمام میگفتن مزه گازوئیل میده ! ... ودف؟ مگه شما میدونین گازوئیل چه مزه ای میده ؟ ) ی سال پیش دانشگاه یاسوج تحقیق کرده به دوتا دسته موش مبتلا به سرطان بیلهر دادن و گروهی که بیلهر خوردن سلولهای سرطانی رشد خیلی سریعی داشتن و الان همه سایتا شده خود گیاه عامل رشد سرطان روده بزرگ و معده هست و روی کلیه و کبد هم آثار سو بسیاری داره 💔 ... حس میکنم بهم خیانت شده انگار بهم بگن ترشی بامجون دیگه نباید خورد 💔💔💔

۸۳۶🦄

جلوی بچههای اتاقمون باید در نقش مریم مقدس باشی تا قبولت کنن با اینکه خودشون اونقدر ها خوب نیستن

.

.

.

حالم بهم میخوره ... انداختنم وسط دعوای دخترونه

۸۳۵🦄

فبلم Past lives ... درام ، اجتماعی ... داستان خانواده ای هست که تو کشور خودشون خیلی موفق هستن دختری دارن به اسم نوا و میخوان به کانادا مهاجرت کنن این دختر ی همکلاسی داره که خیلی بهم علاقه دارن

فیلم ساده و بدون هیجانی بود اما زندگیه خیلی از ادمارو به نمایش گذاشت پسر تو سه دهه از زندگی نوا یه سوال مشابه پرسید اونم این بود :

نوا به عنوان نویسنده میخوای چه جایزه ای ببری؟ اینجا نوا مهاجرت نکرده بود و هنوز دبستان بود و نوا میگفت میخوام مهاجرت کنم تا جایزه نوبل ادبیات رو بگیرم

تو دهه بیست سالگی وقتی دوباره قرار گذاشتن تا تو نیویورک همو ببینن نوا گفت میخواد پولیتزر رو ببره و نمیخواد برگرده به کشورش تا با پسر ازدواج کنه

تو دهه سی سالگی نوا دیگه حتی اون هدفش رو هم یادش نیست و فقط یچیز الکی رندوم میگه

اون بخاطر همین هدفش رابطش رو با هه سونگ(پسری که نوا رو از کودکی میخواست ) قطع کرد ولی چند سال بعد نه تنها این هدف براش مهم نبود بلکه حتی برای رسیدن بهش تلاش خاصی هم نکرده بود

این داستان زندگی خیلیاست که بخاطر رسیدن به اهدافشون احساسات شون رو سرکوب میکنن و در نهایت حتی به اون هدف نزدیک هم نمیشن…

۸۳۴🦄

دیشب تو کلاس قرار بود درباره دوست صمیمی صحبت کنیم گروه بندی که شدیم من با معلممون افتادم! همونجور که نگاهش میکردم پیش خودم گفتم قراره حسابی کلافه اش کنم ( از این لحاط که کلمات رو معنیشون یادم نمیاد و اونم بدش میاد ازش معنی کلمه بپرسی)

گفت دوست صمیمی داشتی؟

گفتم نداشتم

گفت ی چیز بگو میخوایم مکالمه انجام بدیم

یکم فکر کردم ... فری هم ی دوسته پس گفتم اره یکی که از دبیرستان با هم آشنا شدیم

گفت چه وجه اشتراکی با هم داشتین مگه ؟

گفتم دوتامون خیلی شبیه هم بودیم و میگفتیم باید درس مون رو بخونیم و ازدواج نکنیم تا مستقل بشیم... اما چند روز پیش دیدگاهش رو عوض کرده بود و بهم میگفت که -

گفت بذار حدس بزنم حتما گفت که من باید دبیرستان ازدواج میکردم

گفتم دقیقا همین نظر رو داشت خیلی پشیمون بود ... میگفت نباید انقدر کتاب میخوندم و عصبی میشدم بخاطر کتاب و مدرسه

گفت ببین تو بدون پسرا یا ازدواج هم میتونی خوشحال باشی این به تفکر خودت برمیگرده ... خب ... چجوری با دوستت آشنا شدین با هم ؟

گفتم اون دست خطش خیلی افتضاح بود ی بار معلم زیستون بهش گفت بلند بشه بیاد جلوی کلاس تا سوال حل کنه و اون روز خیلی عصبی بود و معلممون بهش گفت چرا دست خطت انقدر افتضاحه که نمیتونم بخونمش و اونم برگشت گفت دست خط خودت از من افتضاح تره !

گفت چجوری تا الان دوستیتون ادامه داشته؟

گفتم دوستای دیگه ای که داشتم انتظار داشتن همیشه باهاشون صحبت کنم یا هر روز یا هر هفته و منم به خاطر مشعول بودنم نمیتونستم جواب بدم و اونا هم دوستی شون رو تموم میکردن اما فری میگفت باشه الان حالت بده پس من ۹ ماه دیگه بهت زنگ میزنم ... ( شده بعد از دو سال زنگ زده )

گفت خب چرا درباره He صحبت نمیکنی ؟!

گفتم اخه چیزی وجود نداره درباره He !

گفت دختر این زمون درباره دوست پسرش چیزی نداشته باشه بگه باید ببریش دکتر چون واقعا مشکل داره ...

چون این جمله اخر رو با صدای بلند گفت همه داشتن با لبخند تایید میکردن

👩‍🦯👩‍🦯👩‍🦯👩‍🦯👩‍🦯👩‍🦯👩‍🦯

۸۳۳🦄

به کافینتی سپردم کارهای مقاله ام رو انجام بده و ی فایل ورد فرستاده برام گفتمش این رو pdf اش هم برام بفرستین ( چون گوشی خودم فایل ورود و برنامه ورد رو باز نمیکنه ) نوشته ۱۵ تومن باید بیشتر بدین

.

.

.

سرگردنه است؟ دو تا کلیک ۱۵ تومن ؟! کافینت جلو دانشگاه مون تبدیل فایل رو مجانی انجام میده !

ووووووااااااوووووو

۸۳۲🦄

چرا سلیقه ام تو انتخاب عطر انقدر فرق میکنه یک درصد هم شبیه مردم نیست ... گل محمدی !گل نرگس ! بهار نارنج ! بیخیااال! نمیشه وقتی کسی کنارته بزنی چون تو سه سوت همه متوجه میشن ... سو ... اینایی که تو بازار هستن رو میدم بقیه برام بگیرن اون هایش که فکر میکنن رایحه بهتری دارن ... اما واقعا اینایی که تو بازارن همگی ی بویی رو میدن همگی بو الکل میدن :( ... پس چجوری بعضیا اینا رو انقدر تمیز از هم تشخیص میدن و میگن بو الکل نمیده؟

اینا تو ی دسته نیستن ؟

الکل ، بنزین ، لاک ، واکس

سه تای اخر قابلیت اینو دارن آدم رو بیهوش کنن

۸۳۱🦄

چه خوابهایی رو برای بقیه بازگو کنید و کدوما رو نکنید

خوابهای صادقه نباید برای کسی درباره اش حرف بزنید این خوابها سه مدل هستند یکی اصلا نیاز به تعبیر نداره تو واقعیت به طور عینی رخ میده مدل دوم قسمتیش نیاز به تعبیر داره و قسمتیش نداره سوم کلش نیاز به تعبیر داره مدل سوم درصورتی صحیح هست که ۵ مرتبه این خواب براتون تکرار بشه

میگن پاکی نفس و ریاضت نفس از عوامل دیدن رویای صادقه هست و گناه و پر خوری و عدم سلامت از موانع دیدن اون هست... در حالت کلی اگر نسبت به بقیه "مهربون و دلرحم" باشی بهتر این شرایط برات پیش میاد برای مدل اول مثلا یکی از دخترا میگفت دوست پسری داشتم همه چیز خوب بود اما تو خواب بهم گفتن این آدم متاهله زن و بچه ... بعد از چند روز یکم تحقیق و پژوهش انجام داده بود و دیده بود اره ! متاهله! ... بعد اینم تا حالا همچین چیزی تجربه نکرده بود و هر کی رو میدید درباره خوابش صحبت میکرد ... یا مثلا اون اوایل که پسر خاله عاشق شده بود گفت خواب دیدم آرزو تو اتاق مادر بزرگش چمباتمه زده سرش رو زانوشه و بعد سرش رو آورد بالا گفت سلام منم گفتم سلام ...همین اتفاق تو بیداری براش اتفاق افتاد آرزو سرش رو بالا آورد و گفت سلام ... این پسر خاله هم دیه هر جا میشینه میگه ...

درحالی که رویای صادقه یک راز هست بین شما و خدا کسی از خواب شما باخبر بشه اون خواب میشه آخرین خواب شما ...تو بحث های پیچیده میگن مردم چشمتون میزنن یا شیاطین شهود شما رو میبندن ... یا اگر خواب دیدید داخل زیارتگاهی هستید اینم نباید کسی بدونه ... اینجوری نباشه سوپری محل هم بدونه شما چه خوابی دیدین ...

اما اگر تو خوابتون شخصی رو دیدین و این شخص هر شب تو خوابتون میاد با شما حرف میزنه این خطرناکه تر از همه هست اگر هر شب اومد گفت من میخوامت ... ساری ... این جن هست ... کانال خوابتون افتاده دستش و هر شب میبینینش اگر خانم هستید آقایی اومد به خوابتون یا برعکس و گفت من همزادتم ... خب این داره دروغ میگه همزادت تو خواب دقیقا شبیه شماست همجنس شماست ... جن های تاریکی وقتی به خوابتون میاد سر تا پاشون دروغ میباره درسته میتونن ی سری حوادث ریز از آینده رو پیش بینی کنن اما دروغ زیاد میگن و این خوابها رو فراموش کنید ... اگر شخصی جلوتون قرار گرفت فهمیدید انسان نیست و جن هست کارهایی که میگن رو انجام ندید اگر گفتن فلان شی رو برامون جا به جا کن با فلان ذکر رو تو بیداری برامون تکرار کن اینا رو انجام ندید ... مثلا میخوان برای قبیله شون حصار شیشه ای درست کنن که کسی اونها دو نبینه و نتونن بهشون حمله کنن میان تو خوابتون میگن ما زن داریم بچه داریم داریم از گرسنگی میمیریم بیا دست بزن به ای گوی ... قضیه اینه جن نور با شما صحبت نمیکنه اینایی که انقدر صحبت میکنن و کمک میخوان تا کاری انجام بدی از تاریکی هستن... البته هر کسی هم نه اونایی که دوربین برمیدارن میرن تو خرابه ها تا از جنها فیلم بگیرن اینایی که ۵۰ تا دعا میگیرن این آدما نه شما ... شما تو خواب از کالبد تون استفاده میکنید و همینکه با کالبدتون دست به شی ای بزارید انرژی تون روی شی میمونه و اونا اسما میگن ما برای محافظت از قبیله ام انرژیت رو میخوایم در اصل معلوم نیست میخوان چیکار کنن اونا که راستش رو نمیگن ! اینا ی سرباز میذارن که مراقب شما باشه ... مراقبتشون اینجوریه که به هاله بدنتون میچسبه حالا دشمن قبیله اینا شما رو پیدا کنه بگه این گوی یا سنگی که اینجا گذاشتی بیا جا به جاش کن سر راه ماست نمیتونیم آب بخوریم اما در اصل میخوان به اونا حمله کنن ... بعد الکی الکی دوتا قبیله رو میندازی به جون خودت ... برای خلاصی از اونها کم کمش ۴و ۵ تا گوسفند عقیقه کنی بین مردم تا احوالت خوب بشه

البته اگر قضیه عاشقی شخصی که انسان نیست جدی شد و تو بیداری هم دیدینش این خطرناکه ... ( این آدما خودشون میدونن چیکار کردن احتمالا ۵۰ مرتبه دعا گرفتن و جادو زدن و فال گرفتن با قهوه و ورق و سنگ و سر کتاب باز کردن که یکی از خادمای جادو عاشقشون شده ... ته عاشقیشون اینجوریه معشوقشون اینقدر اذیتشون میکنه تا خودکشی کنن ... چون شما انسانید چهار عنصره هستید جنهای تاریکی به انرژی بدن شما برای انرژی گرفتن و زنده موندن خودشون خیلی نیاز دارند ... یکی از راه هاش اینه انسانی خودگشی کنه )

موجود نورانی اصلا اهل حرف زدن با انسان نیست چون میدونه رابطه انسان با اونها منع شده وقتی بیاد با شما حرف بزنه که دیگه اهل نور نیست

اگر یک در هزار چیز نورانی دیدید اون شخص ی نوری از بدنش ساطع میشه و حس خوبی از اون شخص داری ... ببینید لباس سفید پوشیده لزوما نور نیست ... جن کافر یا تاریکی میتونه خودش رو به شکل انسان دربیاره یا لباس سفید بپوشه ... جن نور خبر نمیاره براتون زندگی و گذشته کسی رو زیر و رو نمیکنه هیچ حرفی نمیزنه اگر بخواد آیه بگه کل آیه قرانی رو تو خواب میخونه اگر موجودی بهتون گفت مثلا آیه ۳۳ فلان سوره رو فلان روز انقدر تکرار کن این تاریکیه ! چون موجود نور خود عربی آیه رو میخونه و شما که بیدار شدید تو گوگل ایه رو سرچ میکنی که ببینی ایه از کدوم سوره بوده

پ‌.ن: اینگونه !

۸۳۰🦄

دیگه ترم جدید اون استاد بهش کلاسی ندادن و منم انگشتر نپوشیدم ... اون روز همکلاسیم رو دیدم که *فقط* یک انگشتر پوشیده بود با نگین گوچولوی رز کوارتز !!!

۸۲۹🦄

ی بار با استادی به مشکل خوردم این اینجوری بود که جلو همه دانشجو رو مسخره میکرد و دو ترم بود کلیک کرده بود رو من با دخترای متاهل کاری نداشت ... منو نونام گفتیم چیکار کنیم ؟ گفتیم ی انگشتر میندازیم تو انگشت نامزدی میریم سرکلاسش ... که بدونه منم صاحب دارم ! ...سو ... تو کلاس یکی از دخترا متاهل بود کنار من نشست این دختر عدل اون روز تمام انگشتر هاش رو پوشیده بود ، قبلا دوستم گفته بود وقتی متاهل میشی میوفتی تو جنگ ناخواسته طلا ... اینکه هر کی طلاش بیشتره خوشبخت تره ... اون روز همکلاسی ما هم تا تونسته بود انگستر های تپل مپل پوشیده بود منم فقط یک انگشتر بینهایت ^8^ اونم واسه خودم نبود دستم بود میگفتم به جاش من و شوهرم بی نهایت همو دوست داریم بی نهایت رابطه خوبی داریم ... با عشق همینو خریدیم

۸۲۸🦄

دو تا دختر رو تو خوابگاهمون هستن رفیق خیلی صمیمی هستن ولی از لحاظ ظاهری زمین تا آسمون فرق دارن ... یکی از دخترا کوچولو لاغر 40k خیلی سفید موهای صاف بلوطی ولی دوستش خیلی تپل شاید سه برابر وزن اون یکی با موهای کاملا فر ریز و پر حجم انگار از زنگیهای بندر عباسه

توی یک مراسم فرهنگی بودیم گفتن دوتا دوست صمیمی دستشون بالا کنن این دوتا دستشون بالا آوردن ... من هنگ بودم چقدر غیر قابل پیشبینی

۸۲۶🦄

حقیقتا امشب فکر کردم من اصلا الگوی درستی تو خونواده نداشتم ، خانمی که شوهرش زن دوم داشت میگفت تو این چند سال با این همه اتفاقات تو زندگیم هیچ وقت تو جمع با شوهرم بحث نکردم که بخوام ضایع اش کنم جلو همه ... با هم بحث داشتیم تو خونه خودمون ازش ناراحت بودم اما صدای داد زدن منو همسایه ها نشنیدن

نمیدونم چرا مادرم هیچ جوره با بابام کنار نمیاد ، همیشه دارن بهم تیکه میندازن ، دو دقیقه حرف زدنشون از روی دوست داشتن نیست انگار دو تا دشمنن که دارن همو تحمل میکنن ... من قبل همه اینا فکر میکردم باید کولی بازی در آورد با داد زدن و تیکه انداختن سر هم دیگه حق رو گرفت ...

مادرم بعصی وقتا میگه تو این شرایط دختر نباید جیغ بزنه تو باید بهتر از من باشی ولی من وقتی عصبیم ناخوداگاه همون کاری رو میکنم که مامانم انجام میده و اون نصیحتاش یادم نیست

این وجهه از خودم رو نمیخوام دوسش ندارم من قبل اینا فکر میکردم بهترین کار اینه چون مادرم رو میدیدم الان میدونم مادرمم راه درستی رو نمیرفته ... من باید به کی نگاه کنم ؟

۸۲۵🦄

قرار بود درباره دعانویسا و فال گیرا بگم ...شاید شما تو منطقه تون از این جادوگر بازیا کم هست یا نیست اما بلاگرای جنوبی رو ببینید اکثرا اشاره کردن به این موضوع که همسایه شون دعا انداخته تو حیاط شون

ما همچنین همسایه هایی نداریم اما عید که از شیراز مهمون برامون اومده بود میگفتن بارها شده جادو زدن انداختن تو حیاطمون و ما پیداش کردیم و خیلی میترسیم بلایی سر بچه هامون بیاد

الانم دوره اش شده بچه ۱۸ ساله پیج زده که فال میگیره و دعا مینویسه ... ان شاءالله همیشه تو ارامش باشید و اطرافتون ادمای خوبی باشن

اگر همچین مشکلی براتون پیش اومد شما نباید برید دعا بگیرید که دعای قبلی رو باطل کنید خونواده هایی که دعا زیاد میگیرن تو خونه با هم خیلی دعوا میشن

شما حرز بذارید حرز رو باید از استاد معتبر بگیرید دست نویس باشه و اون کسیکه مینویسه باید پاک پاک باشه و دچار خشم و کینه و نفرت نباشه یعنی آدم عادی نمیتونه حرز بنویسه و بعد باید گوسفند ( نه بز... دارم میگم گوسفند ) قربونی کنید به نیت عقیقه و دستتون رو بالا ببرید بگید خدایا من فلانی فرزند فلانی ( اسم مادر ) هر چی مشکل ماورایی و سحر و جادو و هر مشکلی که هست رو با این عقیقه باهاش برام برطرف کن و بعد خودتون قربونی نباید کنید و نباید به گوسفند نگاه کنید و گوشت گوسفند باید بین کسایی پخش بشه که اقوام درجه یک شما نباشه ... باید گوشت رو بین غریبه فقیر پخش کنید که به واسطه دعای اون شخص خدا مشکل شما رو حل کنه و استخون رو خاک نکنید مثلا به طرف میگی چرا استخون رو خاک کردی میگه این سهمیه جنا هست حاجی ناموسا تو داری گوسفند خدا تومنی رو عقیقه میکنی تا از دست همین خادمای جنی جادو خلاص بشی الان داری غذا شون میدی ودف ؟ یا قربونی میکنه دایی و عمو رو دعوت میکنه و مهمونی میگیرن خودشون میخورن ... یا میرن پیش فال گیر میگن سرکتاب باز کن ببین این عقیقه که کردیم مشکل ما حل شده ؟ الکل بخورین ... این کارها رو انجام بدین انگار هیچ عقیقه ای نزدین

اگر کسی نیست براتون عقیقه بزن داخل اپ حرم مطهر رضوی هر روز عقیقه میکنن و میتونی با اون اپ واریز کنی تا اونها برات انجام بدن و بعد از واریزی باید دعا کنی که خدایا من فلانی مادرم فلانی این مشکلمه ( هر مشکلی که داری ) به بزرگی خودت حلش کن ... اگر پول گوسفند رو نداری میتونی با ۵ تا مرغ سفید ( باید سفید باشه ) از این کارخونه ای ها مشکلت رو حل کنی اگر بعد از چهل روز هنوز درگیری داشتی بعد از چهل روز یک عقیقه دیگه انجام میدی

البته تعداد اینکه چندتا گوسفند باید قربونی بشه بستگی به درگیری شخص داره ... چرا چهل روز باید بگذره ؟ چون دو روز طول میکشه تا فرشتگان به دستور خداوند اولین حصار محافظتی رو اطراف هاله بدن شما یا همون میدان مغناطیسی بدن بزنن تا روز چهلم که پنجمین حصار رو اطراف شما میزنن که اجنه دعا نویس نتونن به شما حمله کنن

۸۲۴🦄

این چیزی که میخوام درباره آینه ها تعریف کنم یکم ترسناک هست ... نرسناک نیستا نمیدونم شاید ترسناک هست

میگن خیلی قبلتر اینه وجود نداشت و مردم داخل آب رود خونه و آب داخل ظرف میتونستن چهره خودشون رو ببینن بعدها پیشرفت کردند ظروف مسی و فلزی رو سیقل دادند ... وقتی آینه با ساختار الان به وجود اومد جادوگر ها ازش برای باز کردن دریچه بین دنیا ها برای ورود موجودات تاریکی ازش استفاده کردند و ی شایعه هست که میگه ترکیب آینه از موجودات ماورا به انسان منتقل شده !

مثلا قدیمیای مردم کورد میگفتن وقتی یکی میخواد بمیره نباید بالا سرش آینه باشه ... ازشون میپرسیدی چرا میگفتن ما هم نمیدونیم اما میگن خوب نیست اگر آینه تو اتاق بود میگفتن پارچه سفید بندازین روش !... یا میگن جلوی آینه مشت نزنید اصلا خوب نیست و از قدیمیا میپرسیدی چرا میگفتن خوب نیست ... یا میگفتن اگر زیاد تو آینه به خودت نگاه کنی دیوونه میشی

الان میگن یک آینه مخصوصا آینه های قدیمی چند ساله قدرت اینو دارن پرتال یا دریچه باز کنن بین دنیا های ماورا ( اگر فیلم نارنیا رو دیده باشید ادوارد ؟ ( داداش کوچیکه ) وقتی رفت داخل کمد قایم بشه پشت لباسها ی دنیای یخی رو دید ! ) و این آینه قدرت مکندگی داره اگر مرده ای بخواد روحش از بدنش جدا بشه یکی از ۷ تا کالبدش رو آینه میکشه سمت دنیای دیگه ( میگن غیر از دنیای خودمون ۱۲۰۰۰ تا دنیا هست و معلوم نیست این آینه دریچه ای به کدوم دنیاست) ی نفر بود ی مشکل براش پیش اومده بود و میگفت ی جن جلوم ظاهر میشه و کلی تو خواب اذیتم میکنه و تو بیداریم همینطور درگیری خیلی شدید با کل قبیله اش دارم اما نه من میدونم چرا اونا با من کینه دارن و نه اون قبیله چیزی میگه ... تا تالا تو زندگیم نه دعا گرفتم نه فال تاروت و قهوه گرفتم نه عدد کف دستم نوشتم که احضار بزنم هیچ کاری انجام ندادم که فراخوان داده باشم ... بعد که بیشتر بررسی شد تا این فرد خیلی به آینه مشت میزده با عصبانیت و گفت چند بار به آینه داخل حموممون مشت زدم جوری که آینه شکست و انگشتام خونی شد ( حس میکنم بوکسور بوده ) ... اتفاقی که افتاده بوده آینه ای که بهشمشت میزده ی پرتال بوده و انرژی مشتش که آینه رو شکسته بوده ورود کرده بوده به دنیای ماورا و خورده بوده به صورت ی جن ... و کل قبیله میخواستن اینو سر به نیست کنن

یا یک خانواده بود که دکوراسیون خونه جوری بود که یک آینه قدی یک طرف پذیرایی بود و رو به روی همون آینه ی دیوار آینه کاری شده بود کل اعضای خونه میگفتن ما وقتی تو حال بین این دو آینه همگی ردیف جامون رو میندازیم میخوابیم شبا خوابای عجیب غریب میبینیم و صبح همه مون بدنمون خیلی کوفته هست ! خود خونه و اعصای خونه هیچ مشکلی تو ماوارا نداشتن اما گفتن این آینه قدی رو بذارید وو یک خونه دیگه و پارچه سفید بندازین روش برگردونیدش به دیوار ... فردا صبح خونواده گفتن ما دیشب از توی اون اتاقی که آینه رو توش گذاشتیم ی چیزی میشیدیم انگار دارن در میزنن ... پس گفتن امشب رو همگی برید خونه فامیل بخوابید تا چک کنن قضیه چیه وقتی شب شد چک کردن تا حشرات دنیای ماورا میخوان از آینه رد بشن اما نمیتونن چون اینه تا چند وقت پیش رچند متریش اینه دیگه ای بود و این حشرات ( فیل های بالدار اما در سایز پشه ) بین دو اینه تونل درست کرده بودند و الان تونل بسته شده بود و اینا به اینه میخوردن و سعی میکردند رد بشن و نمیتونستن و صدا میدادن

برای همین میگن اگر اجاره نشین هستین و اینه ای تو خونه بود ازش استفاده نکنید معلوم نیست واسه چند ساله ... خانمها معمولا اینه کوچیک تو کیفشون دارند بهتره هیچ وقت از اینه کسی استفاده نکنید چون کسیکه عصبی هست و انرژی بدنش رو اینه مونده باشه شما اینه دوستت رو قرض بگیری اون انرژیش به شما هم منتقل میشه میگن اینه ها بعد از سنگها داخل نگهداری انرژی و بازتاب انرژی خیلی قوی هستند

اگر اینه قدی دارید پشتش ایه الکرسی بنویسید تا پرتال نشه

داخل مراسم عقد اینه و شمع دان میذارن هم تو کشور خودمون هم بیشتر کشور های دیگه چون معتقدن وقتی شما و همسرت به آینه نگاه میکنی با اون حس و حال خوبت باعث میشی همزادت با همزاد همسرت ازدواج کنند تو کتابا نوشته شده تویی دیگر در دنیای دیگر ( همون همزاد) باعث شادی و خوشحالی او میشوی

همزاد یکی هست که وظیفه محافظت از شما تو دنیای ماورا داره و دقیقا شبیه شماست همجنس شماست و هر کاری که تو انجام بدی اونم انجام میده ... و مثلا میگن اگر دعا نویسی بدون اجازه خودتون بخواد شما یا گذشته شما رو چک کنه و شما اصلا خبر ندارید همزاد شما فورا به اون دعا نویس حمله میکنه چون میخواد از شما محافظت کنه

شاید شنیده باشید این دعا نویسا حرف کم میارن میگن همزادت عاشقت شده ... اینکنه همجنست عاشقت بشه از کثافت کاریای دنیای انسانی تو ماورا کسی عاشق همجنس خودش نمیشه .... جدیدا میگن برای اعتماد به نفس تو جمع جلوی اینه حرف بزنید این کار خطرناکه ... شما یک انسان عادی هستید و فقط اینه میبینید اگر خدایی نکرده اینه شده باشه پورتال واقعا فکر میکنید جلوی کی وایسادید حرف میزنید ؟ جاهای دیگه میگن اگر تو اینه حرف بزنی همزادت رو صدا کردی تا کنارت باشه و اون فورا کنارت میاد ، اگر جزو اون آدمایی هستید که همیشه گریه میکنن و قبل از خواب با گریه به خواب میرن گریه زیاد همزاد رو سمت جسم میکشونه چون اون میخواد شما رو چک کنه چرا اینقدر گریه میکنید اما همزاد محافظی از نوع جن هست به شما نزدیک بشه شما حال روحی و جسمی تون بدتر میشه ... سو ... گریه نکنید و تو اینه حرف نزنید

میگن شاگردایی که در رده بالا تمرین سیر سلوک میکنن تو یک دوره بهشون میگن همه اینه های تو خونه رو بردارید و به هیچ چیزی که اینه طور هست نگاه نکنید ( شاااید تو اون دوره ممکنه موجودات ماورایی تو آینه رو ببینن و بهشون میگن ممکنه بترسید و به جنون برسید و آینه ها رو جمع کنید تا آرامش ذهنی داشته باشید ... شاید )

پ.ن: بچه های اتاقمون ی آینه رو تو خیابون برداشتن آوردن :/ همه بچه های اتاقمون از آینه میترسن و میگن حس خوبی بهش ندارن و موقع خوب ی گوشه دور میذارنش

۸۲۳🦄

قضیه نات کوین چیه؟ لایک کنی و پول در بیاری؟ 😐 کیه که مجانی پول میده ؟! گیمرا هم اینجوری پول درنمیارن 🤐😶

۸۲۲🦄

پارسال ی وبلاگی رو میخوندم که هر چی رو من مینوشتم و پست میذاشتم اون برعکش رو مینوشت ! مثلا مینوشتم سالاد اولویه قطعا خوشمزه ترینه ( خب انتخاب غذا سلیقه ایه! ) اون با تنفر مینوشت الویه غذا نیست ! من مینوشتم فیلم کره ای رو ترجیح میدم چون توش خیانت نیست اون مینوشت فیلم اونم کره ای تصورش وحشتناکه من مینوشتم آفتاب اون مینوشت تاریکی من مینوشتم پیاده روی اون مینوشت با ماشین تو شهر دور بزنی

اینارو که میدیدم میگفتم واااااو خوبه که ما کاپل نیستیم !!!! چون تو هیچ چیزی تفاهم نداریم سر کوچک ترین چیزی دعوامون میشه یک سال نشده جدا میشدیم !

ممکن بود وبلاگ من رو نخونه ؟ چون کامنت نمیذاشت اما همه پست هامون شبیه به هم بود همه درباره یک موضوع بود و قطعا من همیشه اول صبحها مینوشتم و اون آخر شب !

۸۲۱🦄

ی بار ازم پرسیدن کی برای تو نماد افتخار و قدرت تو زندگیت هست منم جدی گفتم مای اکس 🤷🏻‍♀️🤐 بعد معلم زبانمون با تعجب گفت واقعا جالب شد چطوری؟ گفتم نه منظورم اکس فرندم هست she

این خنده اش گرفته بود گفت دیگه بدتر she بوده گفتم نه اینجوریام نیست گفت خیلی جالبه ی سری کلمات رو مستقیم از فارسی به انگلیسی برمیگردونین ... کل جمله و مفهوم همه تغییر میکنه

سو ... مثل من هر چی دیدین رو مستقیم بر نگردونین

۸۲۰🦄

به نونام گفتم میدونستی مردم منطقه خودمون وقتی ی نفر چیزی رو نمیدونه نمیگیم نمیدونه ... به جاش میگیم طرف نمیفهمه شهر های بالا و شمال فکر میکنن فحش دادیم ؟!

نونام با لبخند گفت خب واقعا طرف نمیفهمه :)))))

این ظرافت زبان یاد این خارجیا میوفتم به جای اینکه بگن تو ی جای رسمی بگن شما اشتباه کردین میگن شما غلط کردین :))))) یا بخوان بگن ما میخوایم بریم خیلی خوش بگذرونیم ... میگن ما میریم ولگردی ... در حالی که خودمون این تفاوت رو از شهر به شهر داریم :)))))

مثل آلو ... شیرازیا و جنوبیا به سیب زمینی میگن آلو ... در حالی که بالاتر بیای الو رو به آلو زرد میگن ... یا گوجه سبز در واقع یعنی گوجه فرنگی سبز اون... الو نارس رو میگن گوجه باغی ... یا فادیا که جنوبیه خودمون هر چی میبینیم میگیم خرما پیشرفته ترش خرمای نرسیده ... اون بنده خدا میگه بگو خا'رَک تکرار کن این خارکه ... خرمای نرسیده دِ چنن؟!

سو... آفرین درس امروز رو خوب یاد بگیرین این رو بهش میگن ظرافت زبان subtleties of languages... دقت کردین کسایی که تازه میخوان زبان یاد بگیرن فحش میدن عین خیالشونم نیست ... وقتی شما داخل اون زبان سطح تون بره بالا و ظرافت زبان رو یاد بگیرید و بدونید هر کلمه تو چه محیطی هست فحش دادنه هم براتون سخت میشه

۸۱۹🦄

مهرخ داشت تعریف میکرد که پسری رو باهاش آشنا شده و چند مرتبه رفتن کافه غذا خوردن و بار آخر گوشی دوست پسرش؟ رو گرفته بود و رمزش رو به زور ازش گرفته بود و بعد دیده بود اکسش بهش پیام داده ... تا این هنوز رابطه قبلی رو تموم نکرده و مهرخ گفت منم گوشی و بهش دادم و اومدم بیرون و شب زنگ زد با راهنمایی آذین کلی دعوا کردیم و آخر شب به پیام داد این سه باری که کافه رفتیم و برات هر چی گرفتم پولشون رو بزن حسابم و اینم شماره کارت

گفتم مهرخ تو خودت روز اول گفتی پنجاه پنجاه

گفت اون پرسید کی باید خرج رابطه رو بده و منم گفتم فکر میکنم دوتامون شرایط مون پنجاه پنجاه هست ... انتطار اینو نداشتم واسه ی کافه رفتن بهم زنگ بزنه بگه دونگت رو بده ما که داریم کات میکنیم

۸۱۸🦄

آذین میگه تو عروسی بودیم ، خانم یکی از آشناهامون اومد جلوم گفت آذین ان شاءالله عروسی تو کی هست؟ بعد زد زیر گریه که ما دیگه مثل تو برامون پیدا نمیشه من تو رو خیلی دوست داشتم من خیلی دوست داشتم عروسم بشی کهش تو عروسم میشدی ... حالا تو عروسی همه ما رو نگاه میکنن که مگه چی شده گریه برای چیه ؟!... آخه لا مصب تو حتی یک بار نیومدی خونه ما که حتی حرف بزنی بگی من یکی از بچه هام تو رو میخواد الان که فهمیدی یکی منو میخواد این حرفا رو میزنی ؟ نه تنها به من به خانمهای دیگه هم با گریه همینا رو میگفت

پ.ن: مردم چشونه؟!

۸۱۷🦄

ماشینمون کولر نداره وقتی دما ۴۰ درجه بود و یو وی ۱۱ ... چهار ساعت تو حرکت بودیم وقتی رسیدم خونه دیگه کله ام کله نبود

... ولی قراره ماشین لخربم اما صد تومن مون کمه🙂

۸۱۵🦄

۱-نونام پیام داده من میخوام با دوستام برم بیرون

وقتی به کدو فکر میکنم سیر میشم💔

۲- فکر میکنم اون پاستا آلفردویی که بار آخر براش درست کردم خوشش نیومد ... همینکه میگم آشپزی کنم ... از برنامه های بیرون رفتنش و وقت نداشتنش حرف میزنه

۳- واقعا دلم گرفت

۸۱۴🦄

میخواید درباره فالگیرا و دعا نویسا بگم اینکه شما رو نا خواسته به احضار جن وادار میکنن به اسم اینکه کارشون خداییه؟

مغازه دعانویسا اینجوریه

میخوای بدونی کنکور قبول میشی ؟ میخوای همینجوری حوادث آینده چجوری ؟ میخوای سرکتاب باز کنی ؟ میخوای بدونی همکلاسیت بهت حس داره ؟ دختر همسایه ؟ پسر همسایه ؟

با همسرت دعوات شده میخوای آشتی کنین ؟ نوزادت ۵ ماهشه اما یک هفته هست بیس چهاری داره جیغ میزنه و دکتر هم میگه سالمه ؟ خواستگار نداری؟ چهارتا دوست دختر داشتی هیچ کدوم به ازدواج ختم نشدن ؟ میخوای خونت به فروش بره ؟ شب خوابای چرت و پرت میبینی و اینکه دنبالت افتادن یا میخوان خفه ات کنن؟ ده ساله ازدواج کردی اما هنوز بچه ندارین ؟

بعد آخر پوستر استوریشون میزنن ما با جبرئیل در ارتباط نیستیم اما با دیگر فرشتگان مقرب الهی در ارتباط هستیم و کار ما خدایی هست و طرف تاریکی نیستیم -_-

فال گیرا و دعا نویسا در واقع جادوگر هستن فرشته گان هیچ وقت هیچ وقت با انسان ارتباط

بنویسم که واقعیت این آدما رو بدونین و حتی یک کیلومتری اونها نرید ؟

۸۱۳🦄

۱- تشیع همسایه مون نرفتم چون نمیخواستم ادمای سمی رو ببینم اما آخر هفته باید برم ... حس اینو دارم انگار اون میخواسته بره ی مسافرتی که برنمیگرده و همه رفتن بدرقه اش ولی من بدرقه این آدم دوست داشتنی نرفتم ... حس خیانت به دوست صمیمیم دارم ... میترسم ی روز تو خواب ببینم و بهم بگه همه اومدن جز تو خیلی منتظرت بودم با اینکه میدونستی هیچ وقت همو نمیبینیم نیومدی تشیع ... دوست بودن اینجوریه ؟

۲- من وقتی ناراحتم غذا نمیخورم... الانم

۳- دلم میخواد آشپزی کنم و غذا درست کنم کنار نونام بخورم تا حالم خوب بشه اما نونام گوشی رو برنمیداره

۴- تو رو خدا گوشی بردار اگر برنداری من میرم کدو سبز میخورم ... نکوووو

۸۱۲🦄

ایران میگه اینجوری تو عروسی لباس میپوشه

ی بار برامون پوشید خیلی خوشگل بود

https://www.instagram.com/reel/C6wJ_0GL8hB/?igsh=MXY4MWVlYnI2d211NA==

۸۱۱🦄

سه تا امتحان دانشگاهم مونده

پروژه کارشناسی مونده

امتحان فاینال زبان ترم پیشم مونده

همه چیز موندن باید به جریان بندازمشون

* با ایران که ترکی حرف میزنم خیلی خوشحال میشه ... چرا من اینو ازش دریغ کردم؟ اینجوریه که حس میکنه یکی از اعضای خانواده اش کنارشه

۸۱۰🦄

فیلمها و سریالهایی که دیدم

۱- jungle cruise... آمریکایی ، ماجراجویی ، هیجان انگیز فانتزی ... اما کمی تین ایجری...داستان درباره گروهی هست که دنبال گنجی در جنگل آمازون هستند قبلش داخل یکی از دانشگاه های انگلیس یک مقاله تاریخ شناسی ارائه دادند اما داورها قبولش نکردند اما بعد عوامل دانشگاه مردم طلسم شده و همگی دنبال اون گنج جاودانگی بودند ...متاسفانه چون سانسور شده نگاه کردم نفهمیدم قضیه چیه

۲- wheel of time ... آمریکایی ، فانتزی ، ماورایی ... داستان درباره روح مردی هست که تو زندگی قبلیش میتونسته از انرژی بدنش استفاده کنه (تو اسلام کسایی که میتونن از انرژی بدنشون استفاده کنن میگن سالِک ) و دوباره بعد از چند صد سال روحش تو بدن انسانی تناسخ کرده و به دنیا اومده و بهش میگن اژدهای دوباره متولد شده ... در این بین چون از قبلها زنها در جنگ بعد از مردن مردانشون از سرزمین شون دفاع کردند دارای قدرت های ماورایی شدند و بهشون آی سدای گفته میشه ... موجودات سیاهی تو سریال دقیقا شبیه تصویر های اجنه ای هست که تو یوتیوب الان پخش هستند !

۵ تا دختر و پسر هستند تو روستای دو رود زندگی میکنند یکی از اینها با هم کاپل هستند ... پوست سرم کنده شد تا بدون سانسور پیدا کردم چون آخر فصل یک یدفعه دیدم محافظ یکی از خانم سریال عاشق wisdom حکیم سریال شده ... بعد من اینجوری بودم که کی ؟! چرا من چیزی نفهمیدم ؟

باید فصل سوم هم ساخته بشه چون فصل اول فقط صرف این شد تا اژدهای تازه متولد شده رو پیدا کنند و فصل دوم اژدها گم و گور شده بود چون بلد نبود از انرژیش استفاده کنه و فصل سوم شاید یاد بگیره و تو جنگ شرکت کنه ... شاید

۳- انیمیشن کونگ فو فصل چهارم ... استاد اوگوی وقتی پاندا رو جانشین خودش انتخاب کرد هدفش این بود پاندا رهبر بشه نه جنگ جوی اژدها و حالا پاندا باید جانشین خودش یعنی جنگ جوی اژدها رو انتخاب کنه اما این بین ی جادوگر پیدا شده با دزدیدن عصای استاد اوگوی پورتال باز میکنه و از قدرت موجودات دنیای ماورا استفاده میکنه تا قدرتمند بشه تا از راه تاریکی بتونه حاکم کل دنیا باشه و ....

۴- ملکه اشکها کره ای خانوادگی اجتماعی ... انقدر که سر و صدا کرد جالب نبود ... نمیدونم شاید بود اما بازم طرفدارهای خاص خودش رو داره ... داستان درباره زوجی هست که آقاهه شده از اون دامادهای سرخونه یک خانواده فوق العاده پولدار که هیچ قدرتی نداره و بقیه براش تصمیم میگیرن و بعد از اینکه بچه شون سقط شد با خانمش طلاق عاطفی گرفتن و یک روز که تصمیم میگیره برگه طلاق رو به خانمش بده خانمش میگه من رفتم دکتر و بهم گفتن سه ماه دیگه میمیرم ... همسرش هم فکر میکنه خانمم سه ماه دیگه که میمیره پس هر چی خانمم داره به من به ارث میرسه پس دست نگه میدارم ... اما یدفعه میفهمه خانمش قبل ازدواج برگه ای رو امضا کرده که اگر مردم هیچی از اموالم به شوهرم نرسه

تفاوت نشون دادن قشر مرفه و قشر معمولی جامعه هم خیلی مصنوعی بود جوری که همه ی آدمای پولدار رو خنگ جلوه داد و آدمای معمولی رو عاقل و بسیار با شعور…بگذریم از اینا، رابطه عاشقانه زوج اصلی خیلی مبالغه شده بود نقش اصلی مرد یهو تبدیل شد به دایه عزیزتر از مادر و یهو خیلی الکی فهمید عاشق کسیه که آرزوی مرگش رو داشت و یهو عشقش آتشین شد !!!!

هنوز ۶ قسمت مونده تا تمومش کنم ... امیدوارم بقیه اش سریال رو بهتر کنه

۵- castway diva ... کره ای اجتماعی... خوشم نیومد ...متاسفانه من از نقش اصلی دخترش خوشم نیومد

۶- عزیز ترین من ... کره ای تاریخی اجتماعی جنگی ... این رو بخاطر این شروع کردم چون زیاد لایک گرفته بود اولش خوب بود اما از قسمت سه و چهار به بعد همه گریه بود :/ ... دختر داستان رو ی نفر کراش داشت و پسری که دختره رو میخواست بهش گفت این پسری که تو میخوایش از پس تو برنمیاد بعد ها دختره خانواده اش رو از دست داد و با ی افسر جنگی ازدواج کرد اما خیلی یدفعه ای اسیر جنگی شد و حتی شوهرش اومد چین دنبالش اما وقتی دید رییس برده دارا با خانمش رابطه داره برگشت و گفت اون زن من نیست ... دختره وقتی بعد از چند سال به کمک اون پسر که بهش علاقه داشت به خونه شوهرش برگشت طلاق گرفت و ادامه اش خیلی پیچیده شد بعضی جاهاش سریال خیلی بی منطق میشد اما در کل خوب بود در اصل قرار بود نقش اصلی مرد فوت بشه قسمت آخر به اصرار بینندگان سریال ؟ دوباره ضبط شد اگر فکر کردید قسمت اخر دارن همه چیز رو سرهم بندی میکنن تا تموم بشه اره سریال جایزه گرفت ... باورتون میشه نقش اول مرد ۴۳ سالشه ؟؟؟ من باورم نمیشد

۶- ی برنامه بود درباره دیت رفتن ۵ دختر با ۵ تا پسر تو جزیره ای دیت میرفتن یکی از پسرا داخل تیم ملی بسکتبال بود ... ی جا باید بین سه دختر یکی رو انتخاب میکرد گیج شده بود و به هر کدوم از دخترا که میرسید میگفت من فقط تو رو میخوام من فقط به تو فکر میکنم ... تا آخر یکی از دخترا گفت شرط میبندم اینو به دخترای قبلی هم گفتی :)))

۸۰۹🧣

خدایا عمیقا یک اراده و اشتیاق بهم بده تا مقاله مروریم رو تمومش کنم❤💫💥

۸۰۸🧣

خب میخوام یک فرضیه ؟ یا افسانه رو تعریف کنم درباره اینکه روح ما چرا تصمیم گرفته به عنوان یک انسان متولد بشه

(( واقعا ذهنم خالیه ... چرا همچین شدم ؟و هیچی یادم نمیاد؟! ))

میگن روح های هستند به نام Star Seed ... این روح ها در آسمانهای بالا به دیگر موجودات هستی کمک میکردند و هر چقدر که امتیاز بدست میاوردند نمیتونستند از دنیای بعد پنج فرا تر برن (تو همین فرضیه میگن ما ۱۲ بعد دنیایی داریم که زمین بعد سوم قرار داره ) پس روح های Star Seed که میخوان پیشرفت کنند و به کمال برسند و قدرتمند تر بشن تنها راهش این هست که به صورت یک انسان متولد بشن و در زمین امتیاز یا ثواب کسب کنند و برگردند اما چون از بعد بالا با انرژی بسیار بالا به زمین با انرژی کمتر ورود پیدا میکنند گذشته شون رو فراموش میکنند البته میگن این قانون هست که شما یادت نیاد کی بودی و اگر داخل خواب زندگی بعد ۵ ات رو ببینی فرشتگان اون رو از ذهن شما پاک میکنند ! ... سو ...

Star seed ها چه ویژگی دارند ؟ اونها به چهارتا چیز حساس اند

۱-صدا ۲- نور ۳- بو ۴- ....( دقیق یادم نیستی چیزی درباره طبیعت و حیوانات هست چک میکنم بعدا مینویسم )

برای صدا اینجوریه که شخصی که روحش استار سید هست نمیتونه هندزفری بذاره چون داخل بعضی اهنگ ها پیامهای منفی هست که اونها رو اذیت میکنه و نمیتونن از فاصله نزدیک اون اهنگها رو گوش کنند و برای همین نمیتونن از هندزفری استفاده کنند

استار سیدها به نور افتاب رو خیلی دوست دارند و اگر مدتی تو نور آفتاب نباشند افسرده و کسل و غمگین میشن !!!! وقتی تو نور آفتاب میشینن یا قرار میگیرند

اونها با بوی غذا میتونن ادویه غذا رو تشخیص بدن ... میگن اگر استار سیدی رو خودش کار کنه میتونه پیشرفت بده خودش رو تو این زمینه

اونها وقتی به شب پر ستاره نگاه میکنن یا فیلمهایی مربوط به فضا حس میکنند به اونجا تعلق دارند و اونها گلها و درختا رو دوست دارند بو کردن گلها رو دوست دارند اما گل رو نمچینند ... اونها به حیوانات آسیب نمیرسونن اونها خیلی فعال و پر جنب و جوش و کاری هستند اما وقتی محدود بشن و حس کنن استفاده ای ندارند مثل ی تیکه گوشت افسرده تو ی گوشه خونه میوفتن اونها بی دلیل مهربونن هر چقدر بهشون بدی کنی اونها برمیگردن و مهربون هستند اونها حرفهای دیگران براشون مهم نیست و کار خودشون رو انجام میدن و براشکن مهم نیست بقیه چه فکری میکنن

...

البته اینکه شنا بدونید استار سید هستید یا روح راهنما یا روح جوان ... مهم نیست شما بدونی وقتی پول نداشته باشی بدونی استار سیدی واقعا چه فایده ای داره؟!

...

میگن استار سیدها قبلا خیلی کم اجازه داشتند به زمین بیان کار اونها تعادل بخشیدن به زمین هست و الزاما به این معنا نیست که لیدر یک کشور باشن ... نه...ممکنه رسالتشون همون خانواده خودشون باشه که به تعادل برسوننش

بقیه اش بعدا

۸۰۷🧣

۱- یکی از دوستامون ۶۸ ی هست ی دختر مجرد باحال هست تو ارایشگاه کار میکنه بخاطر روحیه اش و لاغر بودنش بهش میخوره ۲۸ سالش باشه باهاش میریم پارک و میاد اتاقمون میخوابه براش مدل میشیم و موهامون رو درست میکنه و بیشتر اوقات میاد از تو اتاق ما غذا میخوره اتاق ما دست بخیرش زیاده خودشونم چیزی نداشته باشن بخورن ی چیز گیر میارن بقیه رو سیر میکنن ... حالا ... مامان مهرانه ( مهرانه یکی دیگه از بچه های خوابگاه هست ) اومد پیشمون و باهامون حرف میزد و اینا ...این دوست ۶۸ مون گفت باورتون میشه مامان مهرانه ۳ سال از من بزرگتره ؟! هیچی دیگه ما داشتیم تو افق محو میشدیم !

۲- یکی مهرانه رو تهدید کرد که به خانواده ات میگم چیکاره هستی ... مهرانه گفت اگر خاندان من بدونن من چیکار میکنم هیچی نمیشه اما اگر تو فقط داداشت بدونه مردی ... شعت ...

۳- ایران گفت **** های بچه های بالا رو گرفتن و به بقیه گفتن اتاقا رو چک کنن ...و بچه های اتاقمون طی یک عملیات ***** رو جا سازی کردند

۴-

۸۰۶🧣

اصلا مهم نیست

اصلا مهم نیست

اصلا مهم نیست

...

۲- فهمیدم میتونم خیلی لوس و زود رنج و غیر منطقی باشم

۳- امیدوارم دیگه همه جا ادرسم رو نذارم ... چون اینجوریه که میخوام ی حرفی بزنم و میگم اوه فلانی هم میخونه ... اوه اون فلانی هم که میخونه ... بعد هیچی نمینویسم

۴- به درک واسم مهم نیست

۵- چرا آدم نمیشم؟ چرا؟ چرا یاد نمیگیرم ؟

۶- ساکورا خواست ی موضوعی رو براش درباره جن توضیح بدم اما میخواستم و نمیتونستم و هی وسط حرف زدن یادم میرفت دارم درباره چی حرف میزنم و هی میگفتم یادم رفت یا بار قبلش برای آذین میگفتم اینجا همه چی یادم بود و داشتم یخ میزدم و دندونام بهم میخورد و گفتم انقدر سردمه که نمیتونم تمرکز کنم خیلی سردمه

۸۰۵🧣

وی همیطور به عکسای خودش نگاه میکند و میگوید ... من خودم دارم عاشق خودم میشم

۸۰۴🧣

به عکسای ادیت شده ام ( ادیت شده حرفه ایم ) هی نگاه میکنم و میگم تمام ...هیچکی لیاقت منو نداره

۸۰۳🧣

بدم میاد از این حالتم که تو حالت ماتریکس و خشم و فکر پول درگیر شدم در حالی که همه اش یعنی من نا امیدم ... و این هر روز ادامه داره من اینجوری رفتار از خودم رو نمیخوام

۸۰۱🧣

چرا من نمیتونم سلطیه باشم؟ چون میترسم

۸۰۰🧣

... وقتی اینجا از ی سری مشکلات تو خانواده یا محله میگم همه میگن ما که ی آقاییم اصلا غیرتمون برنمیداره همچین کاری کنیم یا از مشکلات دانشگاه و محل کار میگم اینجوریه که کامنت میگیرم مگه میشه ؟ تو کجا زندگی میکنی؟

بعضی وقتها فکر میکنم شاید تنها منم که تو فیلمهای اصغر فرهادی زندگی میکنم؟!

مثل موقعی که میگن مردم ایران تحت فشارن اما همه ماشینهاشون رو سال به سال عوض میکنن و همه ایفون دارن ... با اینکه شهر دانشجویی یک شهر بندری منطقه آزاده که وسایل فوق العاده گرونه اجاره خونه بسیار گرون تر

ادامه نوشته

۷۹۹🧣

مقاله مروری : رویکردی نوین در در مان سرطان از سلمان شیروانی راد و همکارانسال ۱۳۹۹ :

سال 2018 ... 18 میلیون ابتلا به سرطان ثبت شده است ... از بدو تولد تا ۷۴ سالگی احتمال ابتلا به سرطان تقریبا ۲۰ درصد و احتمال مرگ ناشی از سرطان ۱۰/۶ درصد است

پیش بینی میشود که مرگ و میر ناشی از سرطان تا ۴۰ سال آینده حدود دو برابر مرگ ناشی از ایستمیک قلبی باشد و به اولین مرگ و میر جهان تبدیل شود

البته میزان ابتلا در کشور های مختلف متفاوت است اما در کشور های غرب اقیانوس آرام بیشتر از سایر نقاط جهان است

منبع : Siegel RL و همکاران سال 2020 و سایت WHO و CVDS

پ.ن: باید منبع رو بنویسم که یدفعه یکی مثل **** خانم ۳۵ ، ۳۷ خط ناسزا واسم ننویسه اینکه اگر راست میگی چطور تو شهر ما بیمارستانش هیچ مراجعه کننده سرطانی نداره ؟! آدم به اینا چی بگه خوبه ؟ تازه تو همون پست که نوشته بودم اون صفحه سایت دانشگاه آمریکا رو هم تو پست گذاشتم که نمودار کشیده بود و همه چیز رو توضیح داده بود اما به زبان انگلیسی بود باید گوگل ترنسلیت میزدن ... بعد خانمه برام کامنت گذاشته بود این نوشته ها چرندیات ذهنته !!!!!!

بخدا بعضی وقتها میترسم جملات ی سری مقالات رو براتون بگم ! انقدر که عجیب برخورد میکنن

۷۹۸🧣

این مقاله که برای مقاله خودم باید بخونمش نوشته تا سال ۲۰۲۵ میانگین شیوع چاقی مردان جهان ۱۸ درصد و زنان ۲۱ درصد خواهد رسید ... اما زنان خاورمیانه بیش از ۳۰ درصد و ایران دهمین کشور با شیوع بالای چاقی در زنان محسوب شده است

میدونین من از زن داییم خوشم نمیاد چونومنو میبینه هی میگه چرا بیرون نمیری ؟ چرا تپلتر نمیشی ... مثل این میمونه مثلا به ی پسر بگی چرا باشگاه نمیری چرا ورزش نمیکنی کو عضله هات ... ؟ مگه باید همه عضله داشته باشند