۷۹۶🧣
In the ocean eyes...
دلم میخواد خونه خودم رو داشته باشم و داخلش غذا درست کنم
بچه های طراحی لباس و گرافیک رو هر وقت میبینم کلی وقت گذاشتن و با ی سری رنگ ی شاهکار خلق کردن کلی حالم خوب میشه
اینجوری که دلم میخواد چند ساعت بشینم با دقت نقاشی شون رو نگاه کنم اما نمیشه نگاه پروژه شون کنی خوششون نمیاد و باید از دور بگی آها این واسه شماست ؟ :(
من واسه میکاپ هم همینجورم فادیا داشت آماده میشد و رو به رو هم نشسته بودیم و میگفت چرا رو به روم نشستی گفتم خوشم میاد موقعی که داری اماده میشی نگات کنم :")
ترمهای سه بود امتحان داشتیم نخونده بودم و یکی از همکلاسی هامون یک آقای بازنشسته هست و قبل از امتحان گفت من بهت میرسونم و بعد خیلی از نونام پرسید که آیا کار بیمارستان سبکه یا نه درسش رو چیکار کرد و سلام منو بهش برسون و اینا ... سو منم دقیقا صندلی پشتیش نشستم اما همون لحظه پروین ( پروین و شهلا با کراش خیلی صمیمی هستن انگار اکیپن ) صندلی موازیش نشست و این آقا کامل فراموش کرد ی قول قراری با من داره ...
بعد از امتحان ....ی جور رفتار کرد انگار منو نمیشناسه و بدو بدو پروین رو صدا زد و گفت پروین خانم وایسین امتحان چجور بود ؟ من کامل برگه ام رو جلوتون گرفته بودم تا از روی دستم بنویسید تمام حواسم به شما بود
من اون لحظه با دهن باز ، گفت و گو اینا رو نگاه میکردم و میگفتم واقعا مگه داریم همچین آدمی ؟
حقیقتا از استاد و معلم های آقا خوشم نمیاد این از وضعیت دانشگاه منو فادیا که هیچکس حرمت نگه نمیداره و چه اون فری که خودش معلمه میگه ناراضیه ... اون روز استاد درس تخصصیمون نمیدونم چی چی پیش اومد به یکی از همکلاسیای پسر کلاسمون گفت تنفس دهان به دهان بهش بده شاید حالش خوب بشه ... من هنگ نگاه میکردم و میگفتم این چی میگه ؟! جدیه ؟ ما ۱۵ تا دختر جوونیم تو کلاسش !
...
ی قضیه خیلی مهم که اون روز تو کلاس استادمون درباره اش گفت بیداری جنسی هست ... شما اگر تو سن کم مسائل جنسی رو درک کنید و بفهمید رشدتون کامل متوقف میشه و قد اصلا رشد نمیکنه مثلا تو فامیلای ما قد پسرا همه حداقل ۱۷۵هستن اما یکیشون که بیش فعال بود و دنبال کشف همه چیز بود قدش ۱۶۰ هست الان افتاده دنبال درمان که چی کنم قدم بلند بشه با این اوضاعی که خانمها پاشنه بلند میپوشن ... البته قضیه قد ارثی هم هست فردا هر کی رو تو خیابون دیدید قدش کوتاه بود اینجوری فکر کنید سو ... به خواهر برادر های کوچیکتون بگید تو مسائل جنسی کنجکاوی نکنن تا بعد از ۱۸ سالگی ...تا کامل بدنشون به رشد برسه نمیخواد گوشی رو از دستشون بگیرید فقط بگید بخوای کنجکاوی کنی قدت بلند نمیشه (بدنتون باهوشه بفهمه به بیداری جنسی رسیدید میگه این دیه بزرگ شده هورمون های رشد رو متوقف کنید )
زیبارویی که در مکان رسمی دیده شد 🙊
...

عکسهای بیشتر از این زیبا رو 💅
....

مگه میشه تو نگاه اول عاشق نشد؟؟؟
...
حلوا خرما طرح ستاره ... (حلوا خرما به شدت شیرینه )

آهای صدای گیتار ...
آهای وصله به موهای تو سنجاق شقایق
۱- چرا این ترم درس پروژه کارشناسی برداشتم؟ چرا ؟
۲- من اسم اصلیم رو بیشترا نمیتونن درست تلفظ کنن و بیشترا املاش رو هم بلد نیستن ... بعد تو گروه میبینم اسم خانمی رو نوشتن میگم این چرا اینجوری این اسم رو نوشتن ؟ خانم جدید وارد کلاس شده که دارن درباره اش حرف میزنن؟! ... در حالی که منظورشون منم و فقط بل غلط املایی نوشتن
قطعا داخل این اتفاق به ظاهر بد کلی اتفاق خوب برام رخ میده
آزمایشگاه افتادم
(گفتش حتی یک جلسه غیبت هم منو تو رو میندازم دیگه تو که نه اصلا حضور داشتی و نه آزمایش انجام دادی و نه گزارش کار دادی نه واسه امتحان بودی )
بدم میاد از این استادایی که جو گیرن
ما ترم یک فوقش ۲۰ تا بودیم چرا این ترم یکیا ۶۰ تایی هستن؟ حالا من هی دلیل بیارم ترم یکی نمیشناسم استاد هم بگه این جمعیت ترمکی رشته تون رو ندیدی تو دانشگاه؟
فکر کنم خدا داره تنبیه ام میکنه تا دیگه تقلب نکنم ... خدااا من ترم بعد تمومم نکن این کارو 🤕
ی درسی چون واسه ترم پایینی ها بوده نمیدونستم کلاسش کجاست من دیگه یکم سال بالاییم ... از اول ترم فکر میکردم آزمایشگاهم با ی آقاست ... اما هر چی دنبالش گشتم کلاسش پیدا نشد رفتم دفتر برنامه ریزی ... گفتن نه خانمه (ظاهرا کلاسش هم تمومه ) امروز خانم دکتر رو پیدا کردم در حالی که داره امتحان پایانترم میگیره
چجوری باید اینو راضی کرد دوباره امتحان بگیره ؟ ان شاءالله خیره...
خدایا رحم کن
۱- حدود بیست تا یا ۱۵ تا پست رو شماره شون رو اشتباه نوشتم ...
۲- بالاخره امتحان ورزش رو دادم ... همونطور که کنار همگروهیم نشسته بودم و بی هدف در و دیوار سالن ورزشی رو نگاه میکردم و پیش خودم میگفتم بین این همه دختر چرا قیافه همه معمولی هست یهو یکی رو دیدم وارد گشت فتبارک ا... احسن الخالقین ... شعت شعت من اون لحظه داشتم چیکار میکردم ؟ هیچی کف سالن رو گاز میزدم "خدایا توبه"
۳- استاد ورزش گفت کسی حق نداره تو کلاس من کراپ و تاپ بپوشه ... ی لحظه گفتم این با کیه ؟ بعد متوجه شدم هولی شعت فقط من تاپ مشکی پوشیدم و یکی دیگه از بچه ها کراپ سبز بهاری ... و همه همه تیشرت و شلوار ورزشی اما من شلوار جین ... (انگار نه انگار اومدم کلاس ورزش )
۴- شهلا دوست جون جونی کراش هم ورزش داشت...بله ... وقتی استاد گفت نباید این لباسا رو تو سالن بپوشید دیدم شهلا بر و بر نگام میکنه ! رومو برگردوندم و پیش خودم گفتم این چرا همچین میکنه ؟ میخوای سلام کنی؟ حرفی بزنی ؟ ... چه معنی میده این کارا ؟!
۵- ی بار استاد درس تخصصی مون گفت واسه مبحث دی ان آ و رونویسی و ترجمه اش ... باورتون میشه منکه ی استادم اگر این مباحث رو مرور نکنم همه چیز رو بعد از چند سال یادم میره
این چند روز از بعضی تصمیم های مصمم خیلی پشیمونم اینجوری که
شرایط داره جوری از همه طرف بهم فشار میاره که خودم به تصمیم های درست خودم شک کنم
مثلا ی موردش ازدواج دیه... چه اهمیتی داره اخلاقش چجوریه یا قراره چند دهه از زندگیت رو باهاش زیر ی سقف باشی مهم اینه دیگه نمیام خونه و تو فشار نیستم
ی خواننده هست منو دوستم فری با هم دنبالش میکنیم ۵ ماهی هست رفته سربازی و فعالیتی نداره چند روز پیش استوری گذاشته بود چون قبلا مدل برند سلین و اینا بودم مجبور بودم وزنم رو پایین نگه دارم و ۶۲ کیلو بودم اما الان ۵ ماهه اومدم سربازی وزنم شده ۷۵ !!!!!!!!!!!!!!!!!
پ.ن: مغزم هنگ شده سربازی که بیشترا نمیتونن غذاش رو بخورن این بشر افزایش وزن داشته!
امروز داخل امتحان یکی از پسرا گفت محل کارشون نیرو میخواد ولی من اصلا کنجکاو نبودم بعد از دکتر قبلی که انقدر اذیتم کرد با خودم عهد بستم دیگه جاهای خصوصی درخواست کار ندم و برای آزمون آموزش و پرورش بخونم
امشب مهرخ گفت همکلاسیاش گفتن همین آزمایشگاه ( که آقای همکلاسی صبح درباره اش میگفت ) گفته زیبایی شما برای جذب بیمار خیلی مهم هست و بیشتر حقوقتون رو بدین لوازم آرایشی (موندم کی اینا رو بهشون گفته اونجا که همه کارکنا آقان!)
پ.ن: این آزمایشگاه قبلا از چشمم افتاده بود این حرفا باعث نمیشه بخوام عصبی یا متنفر بشم ... برام مهم نیست
۱- واقعا اینجا نسبت به اینستا خلوته
۲- میخوام ابروم رو نازک تر بردارم ... زیرا به دلیل اینکه ساکورا این بار ابروم رو دید و گفت واو با این مدل انگار چشمات باز شدن! البته بچه های دیگه گفتن با این ابرو انگار سه تا بچه داری ...برگرد به تنظیمات کارخانه و دیه نازک نکن
۳- اونروز داشتم میگفتم لیاقت کراش ... شهلا و پروین هستن ... آخه اکیپ بچه های دانشگاه که شاغل هستن با استاد منحوس دورهمی تو یک کافه گرفته بودن -_- ... اصلا کی اخلاق اینو میتونه تحمل کنه ؟!
۴- میدونین لازمه تور کردن استاد های هول چیه ؟ به خودت برسی ! متاسفانه یکم به خودت برسی فکر های ناجور میکنت ...شب داشتیم میرفتیم پارک سه تا بودیم من ، مه رخ ، ایران شاسی بلند وایساد ی آقای مسن بود و گفت ساختمون نیایش کجاست ؟ ما گفتیم ما نمیدونیم ما دانشجوییم ! مردی نگاه ایران کرد گفت شما اهل کجایین ؟ ایران گفت تخران اونم گفت من تهرانیم استاد دانشگاه هستم ...احیانا شما دانشجو من نبودین؟ ... ایران گفت نه ... رفتیم جلوتر ... پیش خودم گفتم استاد حرمت داره نه لذت ، احتمالا خالی میبست که استاد دانشگاه هست ایران گفت اگر شماره خواست شماره خاموش بهش میدم ... همینجور که میرفتیم دوباره وایساد رو به ایران گفت ببخشید خانم ... مه رخ محل نذاشت رفت و من کنار ایران وایسادم و پیش خودم میگفتم اونی که تو ذهنمه نیست مردی نگاه من کرد و گفت خانم من با شما نیستم ... ! و شد آنچه شد !
۵-

سیچه رنگینکل تو گوگل ای همه به هم ریخته و شلختن ...؟!
و آردش انگار سوخته سوختن ... ؟! رنگش باید کرم بو
بوآ بوآ
نمترم سوا بدوئم🫂
خسته ام
باید درباره باکتری های روده تحقیق کنم فردا صبح امتحان ورزش دارم ی تحقیق درباره اخلاق هم دارم
دلم نمیخواد هیچ کدوم رو انجام بدم سه هفته هست خونه نرفتم نمیدونم وقتی فردا رفتم خونه بابام میخواد چه رفتاری داشته باشه باهام
بعضی وقتا خودم به عقل خودم شک میکنم
چند هفته پیش منو معلم کلاس زبان داشتیم با مدیر آموزشگاه صحبت میکردیم و منم مو به مو حرفها و رفتارهای رییس سابقم رو به مدیر آموزشگاه میگفتم الان رفتم اینستا تا همین مدیر آموزشگاه چندبن کا فالوعر داره ، مجری معروف صدا و سیمای استان هست و خیلی انسان شریفیه ... اصلا من چرا رفتم پیش این سفره دلم رو باز کردم حس میکنم خیلی خودم رو کوچیک کردم مخصوصا موقعی که گفتم یکی از پزشکها بهمون گفت شما هیچ کس نیستید 🦦
۱- بعد از کلاس آخر کراش و شهلا با هم بودند ... منم رومو برگردوندم و گفتم مثل همیشه شهلا
۲- نونام میگه یادم نمیره وقتی ترم یک بودیم همین پسر چجوری اون دختر شیرازی رو جوجه صدا میزد
۳- ی آینه قدی زیر راه پله هست خیلی خیلی از این آینه میترسم مخصوصا شب و جلوی آینه بودم لپ خودم رو میکسیدم میگفتم خدایا ممنونم که انقدر زیبا و قوی هستم و شب خواب دیدم ی دختر بچه با اخم نگام میکنه... ودف؟
۴-
شهر دانشجویی با کمبود اب مواجه هست
آذین به مدیر خوابگاه گفت وقتی اب نداریم چرا حموم بچه ها ۴۵ دقیقه هست
بقیه اش بعدا🦦
داشتم با ذوق درباره کراش دانشگاهم صحبت میکردم و اون گفت نامزدم میگه هر پسری که دانشگاه شما درس بخونه مرد زندگی نیست...
پ.ن: ذوق و هیجانم خوابید ... 😐
حس اینکه بتونی انرژی ها رو حس کنی حتی گردش شون رو
مثل بو کردن گل نرگس و گل رز هست
مثل دیدن یک شب پر ستاره داخل بیابون هست که دلتنگیت رو رفع میکنه
مثل خوردن غذا های طبیعی و اورگانیک هست اینکه مزه رو با بو تشخیص بدی
مثل بدون کفش راه رفتن روی ساحل و چمن هست
مثل نشستن زیر آفتاب هست
چرا نرفتم رشته تربیت بدنی؟
این ایران هرررررر روز خدا بیکاره تازه سرکلاس فقط ورزش میکنن روحشون شادم میشه
الان دانستم من حوصله ام نمیشه بدوئم:/
نونام میگه مامان میگه همیشه ترس اینو داشتم اگر قراره دختر داشته باشم چجوری باید ازدواج کنند؟ چجوری اعتماد کنم به ی پسره غریبه ؟ وقتی دو تا پسرمون به دنیا اومد گفتیم همین دوتا کافیه هم میتونیم از پس مخارجشون بربیایم هم پسرن ... اما بعد تو و خواهرت به دنیا اومدین
پ.ن: ادم باید ببینه که خواستگار رو کی معرفی میکنه
بیشترا لیاقت اینو ندارن که حقیقت رو بدونن
قبلا ی دوستی میگفت کمکتون میکنم چون دلم میسوزه ... اما الان فهمیدم نه دلتون بسوزه و نه کمک کنید اگر خیلی شدید دنبال کمک کردن هستید براش دعا کنید هر روز براش دعا کنید که عاقل بشه آگاه بشه ...
چون شما از جاتون بلند بشید دهن باز کنید حقیقت رو بگید میشید آدم بده
پ.ن: امشب فادیا برای مینا یک ست راه راه خریده بود کلی معذرت خواهی میکرد و من هنگ شده بودم ... چرا باید برای مینا هدیه و سوپرایز بگیره ؟ مینا همون کسی بود که کلی حرف درباره رابطه اش و دوست پسرش همیشه میگفت و قضاوتش میکرد وقتی نبود ... الان این هدیه چیه ؟تشکر برای بردن آبروش و اینکه رابطه شون چه شکلیه؟