۱۱🥭

۱-سایت سجاد سایتی هست که همه دانشجو های کشور بهش نیاز داره تقریبا دو هفته هست میرم کافینتی و بهم میگن سایت باز نمیشه... مگه میشه! حالا گواهی اشتغال به تحصیل از کی بگیرم ؟ پس رفتم آموزش دانشگاه گفتم سایت باز نمیشه خودتون نامه بدید خانمه میگه برای من باز میشه پس برگشتم کافینت ... کافینت گفت شماره ات که وارد میکنم ارور میده ... حالا نه دانشگاه کوتاه میاد نه کافینتی

۲- امروز اولین روز آموزشی بود خیلی خیلی بهتر از مطب دکتری بود که قبلا کار میکردم تو طمب که بودم هر ۱۵ دقیقه به ساعت مچیم نگاه میکردم تا روز تموم بشه ... واقعا خوب بود اما در لحظه آخر که زیاد سرپا بودم و حس میکردم این خونه که از کف پام بالا نمیاد و به خودم میگفتم فردا به شوهرم میگم من کار نمیکنم ! میشینم تو خونه تا از تو بچه هام مراقبت کنم ( وقتی خسته میشم از همه چی شاکی میشم ... متاسفانه)

۳- ی سوال ... اگر دزد زد به مغازه ... یعنی امروز روز اول دیدم ی بابابزرگی نوشابه برداشت دعوایی شد دوید از مغازه بیرون بدون اینکه پول بده ... قشنگ جلو چشمامون دزدی شد ... خب من هنگ شده بودم این جوری که هاروبوجی!(پدربزرگ) تو الگو مایی مثلا !

۴- پند نونام وقتی فهمید آموزشی دارم میرم : همیشه یادت باشه از ده نفر ۹ نفر مردم دیوونه ان ... طیف وسیعی از مردم طلب کارن و میخوان الکی بزننت چون اگر به این حرف باور نداشته باشی وقتی ارباب رجوع یا مشتری میاد نمیتونی با برخورد هاشون کنار بیای و اذیت میشی

۵- نونام امروز سوار آمبولانس شد و گفت فکر میکنم اگر پشت نیسان آبی مینشستم اینقدر حالم بد نمیشد انقدر که محکم تکون میخوردی به در و دیوار سقف میخوردی

۶- وقتی از خواب پاشدم مه رخ پرسید پسر خوشتیپ هم دیدی؟ نگاش کردم گفتم پسر؟ حالت خوبه ؟

۹۶۴🧁

مصاحبه هتل

ادامه نوشته

۹۰۳🧁

رییس: فردا شیفت صبح میای؟

من بی خبر از همه جا : ان شاءالله !

اون: اوکی .پس حتما بیا.

فردا صبح وقتی سه ساعت از شروع کار گذشته : نمیخوام 😭 دیگه صبح نمیام 😭 زیبا ( اسم رئیس جدید) اگر گفتم صبح میام هیچ وقت باور نکن خودت التماسم کن نیام 😭

* وی از فشار کاری سنگین شیفت صبح از ظهر خوابید تا عصر و قول به خودش داد قبل از پذیرفتن هر چیزی کمی فکر کنه🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️

۸۶۱🦄

تو کلاس زبان یکی از خانما بود اینجوری که عاشقش میشی یعنی خیلی خوب بود از اونا که به خودت بگی من ی روز باهاش میرم کافه ... به خودم میگفتم من جای دیگه نمیتونم زبان بخونم اینجام چون فقط بخاطر اون

اما

.

.

.

چند بار باهاش حرف زدم تو حیطه کاری . فهمیدم اون فقط داشته مشتری مداری میکرده وقتی تو چشمام نگاه میکرد شمرده شمرده میگفت زبان آموز یعنی مشتری ، مشتری یعنی پول . تو وقتی برنده میشی که ی نفر بگه من اینجام فقط بخاطر تو این مهمه وگرنه اون میتونه بره ی جای دیگه کلاس برداره

حس آدمی رو دارم رفته سر چشمه تشنه برگشته ... چرا من به صدای ته قلبم گوش ندادم ؟

۸۶۰🦄

نشسته بودیم یکی از همکارا گفت فکر میکنم اونایی که حسابدارن شغلشون خیلی مهم نیست

گفتمش اینجوری نیست ... یکی از دوستام داخل گمرک هست میگه برای دفترمون چند بار حسابدار عوض کردیم بار آخر ی حسابدار بهمون ملحق شد که ده سال سابقه کار داشت اما الان دفترمون مشخص نیست چجوری اما ده میلیارد بدهی مالیاتی داریم

خانم منشی بزرگ هم گفت همینه اونا هم کلی برنامه هست که باید بلد باشن باهاش کار کنن

برگاش ریخت