ی روز تو محل کار داشتن غذای آقای مازندران رو اماده میکردن و معلوم بود از دوستای صمیمی کادر هست ... آقای فلانی اومد غذاش رو ببره من گفتم مگه اینا غذای آقای مازندران نبود ؟؟؟! که دیدم آقای فلانی نگاهش تغییر کرد و با سکوت و اخم نگام کرد !!!!!!

رییس آروم و با خجالت گفت غذا برای خودشونه ...

تااااازه همونجا بود که دوهزاری من افتاد همکارای آقا اسم مستعار رو آقای فلانی گذاشتن و منم از همه جا بیخبر سوتی دادم :"/

مثلا چندین اسم مستعاری که گذاشتن :

رییس : مو فِرِسکیان ... به خاطر مدل موی عجیبش!

تستر آشپزخونه : بی غم ... همیشه میگه همه چی اوکیه ، همه چی امن و امان و تحت کنترله

مشتری دائم آقای ایکس: گُرزیان ... نخورده مسته

آقای فلانی : مازندران ... ی بار تو سفر شمال با تستر و رییس شمالی رقصید