۱- چقدر خوبه بلاگفا باز میشه
چند روز پیش که لاز نمیشد هی به خودم میگفتم چرا نرفتی بیان؟ حالا کل دفترچه یادداشتت افتاد تو بلاگفا و ایمیل شیرازی هم نداری
۲- تو تلگرام دارم با ی نفر درباره ی چیز مشترک صحبت میکنم من ازش بزرگترم
بهش میگم فراموشش کن میگه نمیتونم
حس میکنم کاری رو که من تو ۱۷ سالگی با کلی گریه انجامش دادم این بشر تو ۲۰ سالگی هنوز داره درجا میزنه و انجامش نمیده و کلی خودخوری میکنه
بهش گفتم بیا درباره ی چیز دیگه صحبت کنیم این مسئله رو دیگه کش ندیم اما گفت تو تنها کسی هستی که تجربه داری
و ریز به ریز جزئیات رو ازم میپرسه و باور کنید ... ی جاهاییش دیگه خودم میگه فلانی یادم نیست ، گفتن اینا عذابه ول کن
اما اون ... اون چیزی رو که من گفتم رو واسه تاکید بیشتر واسه بار سوم میپرسه !
حاجی تو داری قوت قلب به خودت میدی با سین جین کردن من ... اما من از این طرف با کلی فکر کردن بیشتر یادم میاد و خودم اذیت میشم🥸
۳- هی که چت میکنم به خودم میگم نکنه آشنا باشه عکس از چتهامون بگیره و بشم گاو پیشونی سفید تو محل:/
۴- عمیقا از چت دیشبم پشیمونم ، برای خودم ی مزاحم تلگرامی درست کردم
حاجی حرفا زده شد و تمام !
این گاه و بی گاه پیام دادن چه خبره ؟
چرا فکر میکنه بعد اون حرفا من شدم دختر خاله ؟ o_O و انقدر باهام حس نزدیکی میکنه ؟!
۵- حس میکنم امنیتم رو گرفتن همینقدر استرس دارم ... همینکه پیام میده بیشتر تر میترسم
۶- ی گروه موسیقی از کمپانی گوگه شروع به کار کرد ... دو هفته بعد از اولین آهنگ شون طرفدارا اعتراض کردن که یکی از اعضای گروه دو سال پیش قل* دری میکرده وچند هفته بعد از گروه اخراج شد
من یکی از دخترای این گروه رو خیلی دوست میداشتم... همین الان ی خبر خوندم این دختر اسپانسر داشته تو کشور خودش ... اصلا باورم نمیشه !
ولی ما هم تو شرایط اون دختر نبودیم که بدونیم زندگیش چطور بوده و چه موقعیتی داشته و چه شرایطی باعث شده که مجبور شده دست به همچین کاری بزنه
۷- ی بار دیگه پیام بده بلا* کش میکنم ... همینقدر جدیم
۸- تو رو خدا پیام نده بهم من میترسم :"(
.
.
.
۹- بلاخره انگشتم رو رو دکمه بل*اک گذاشتم و خلاص.
اکسیژن خالص دارم تنفس میکنم 🧃
۱۰- دیشب خواب پری دیدم اما برای اولین بار نترسیدم !
صداش میدونین چطوری بود ؟ ی فیلم بود که فرازمینی ها با بشقاب پرنده شون اومده بودن رو زمین ی خانم ریاضی دان با کشف چند تا فرمول تونست خط فرازمینی ها رو درک کنه و صدای اون موجودات همونطوری بود ... مثل موقعی که ی جسم سنگین آهنی رو زمین سیمانی بکشی یا کلیپ تو اینستا خدابیامرز بود صدای جونورای منقرض شده ... یکیش دقیقا همین صدا رو داشت
اولا تو خواب فکر میکردم داره جیغ میزنه وقتی میبینمش اما الان فکر میکنم خودش صداش همینطوریه ... فقط تو خواب میبینمش که بگه وجود داره !
اما خیلیها رو میبینم که شبها از ترس بد خواب میشن
اسم فیلم arrival بود
۱۱- حس میکنم داداشم اینجا رو میخونه!
۱۲- درباره پسر تو کافه ... معلومه هنوز تامی شلبی رو قبول دارم ! من حتی کراش نزدم !
۱۳- یک بار از تامی شلبی پرسیدن چرا تو اینستا نیستی گفت من واسه این چیزا خیلی پیرم ... نگووووو تو پیر نیستی
+ نوشته شده در پنجشنبه هفتم مهر ۱۴۰۱ ساعت 21:46 توسط Taxian
|