۳۲۶🦊
ماجراهای من و عروس
یعنی عروس ما انقدر حسوده و رو کارای ما دو تا خواهر زومه که حد نداره !
هر دفعه به شوهرش میگه :
خواهرت نگام نکرد
خواهرت باهام صحبت نکرد
خواهرت باهام نرقصید
خواهرت باهام چت نمیکنه
خواهرت چرا رفت با دوستش حرف زد !
خواهرت تماسام رو جوابم نمیده
لعنتی من رو بلاک کردی از کدوم چت صحبت میکنی 😒😒😒😒😒
انگار شوهرش منم که انقدر رو کارام تمرکز داره 😑😑😑😑
میدونید ی بار تو عروسی کنارش نشستم دیدم داره استوری واتساپ میذاره با دقت من نفهمیدم قضیه چیه! فردا صبحش زن عمو اومد گفت عروستون وضعیت گذاشته بود و مستقیم به دخترم اشاره کرده لیاقت این پسر رو نداشتی .... یعنی این دختر فقط دنبال دعوا و بحث تو فامیل هست ! 😩😩😩😩
و از اون جایی که یک ساله بلاکم و همچین اخلاقی داره اصلا باهاش ارتباطی ندارم .
و کلللی گریه کرده جلو شوهرش و گفته خواهرت (یعنی من) شعور نداره 😶😑😑😑😑 ، به اومونی میگم من به شوهرش بگم واقعا کاری نکردم و اون منو ی ساله بلاک کرده ! مگه خانومت از من خوشش نمیاد که هر دفعه این بحث رو وسط میاره؟ نونام میگه تو دیگه دنبال حرف اش نرو ... شوهرش باید زنش رو بشناسه که نمیدونم چرا هر دفعه یادش میره ... اون دنبال دعوا و بحثه ما دنبال این چیزا نیستیم پس حرفی نمیزنی 😏🚶♀️🚶♀️🚶♀️🚶♀️🚶♀️