۱- زیر تخت مه رخ و مهستی یک کتاب تست قرابت معنایی دیدم ، قطرش ۱۵ سانتی متر بود ، بعد یاد اسمش افتادم که خودمم این کتاب رو میخوندم واسه کنکور ...
بچه ها گفتن کتاب مهرخ هست واسه پاس کردن فارسی عمومی کتابای کنکورش رو آورده !
خیلی کتاب وحشتناکی بود واقعا چه دیوونه ای بودم این کتاب رو میخوندم 🙄😐😕 البته شما که کنکوری هستید باید بخونید تا وارد دانشگاه بشید
۲- دوتا پسر کلاس نهمی تو کلاس زبان هست ، این دوتا ماشاءالله بزنم به تخته فقط باید اراده کنن تا انگلیسی صحبت کنن و من ... وقتی میخوام حرف بزنم کل قواعد و دستور زبان رو یادم میره و به استاد زبان میگم میشه از من بگذری و اون میگه نه ...
یکی از دخترا گفت همیشه همچین چیزی هست ، حتی اون موقع که من ۱۲ سالم بود و کلاس زبان میرفتم بازم ی دختر ۹ ساله بود که خیلی خوب حرف میزد پس همیشه همچین آدمایی تو کلاس زبان هست
۳- استاد زبانمون میگه اگر این شهر آروم و امن رو تو ایران پیدا نمیکردم قطعا از ایران میرفتم ...ظاهرا شهری که به دنیا اومده بود اصلا امنیت نداشت و ی چیز مثل شهر ش بود ( من معذرت میخوام 😶)
۴- امشب تو خوابگاه تنهام ...
۵- یکی از پسرای تو کلاسمون خیلی چرت و پرت میگه ... به استاد آقامون میگه تو سوگولی منی ... 😒
۶- i wanna lock in your love🎶
۷- نونام میگفت بعد از لیسانس ات باید ازدواج کنی ، گفتم من نمیخوام ازدواج کنم دلم نمیخواد گفت نه این جواب نیست گفتم دلم رو کسی نمیشینه (؟!) گفت اینو بگو اما نگو دلم نمیخواد ازدواج کنم ... گفتم میدونی حدود ۸ ماه پیش دنبال کتاب زبان بودم و تو چندتا کانال درخواست کتاب دادم و نمیخواستم بخرم بعد از اون موقع ی پسره منو پیدا کرد و الان بهم پیام داد تو ۸ ماه پیش کتاب میخواستی گفتم دیگه نمیخوام و اون گفت من ازت خوشم اومده ... واقعا الکی میگفت من هیچ عکسی از خودم رو پروفایلم نبود ... البته عکس ی خواننده دختر بود ( بعدا شاید گذاشتم ببینید) گفت نه من از تو خوشم اومده و بهم فرصت بده :/ ... حالا منم اون موقع تو فشار استادای دانشگاه واسه پاس کردن میانترم هر یک هفته میرسیدم پیامهاش رو جواب بدم :/ ... گفتم فلانی ، من همینم نمیتونم به موقع جواب چت هات رو بدم و اونم گفت به درک ، صد سال سیاه میخوام جواب ندی 😕 ... گفتمش این چه رفتاریه ؟ 😐 در پس فکرم گفتم اینم یکیه عین داداش سینگل ی پسر عصبی ... نونام گفت بعدش حتما با چندتا اکانت مختلف بهت پیام داد که من اشتباه کردم نباید اون حرفا رو میزدم ... گفتم چرا همه شون ی کار انجام میدن ؟ 😕
۸- اول صحبت کردن پیش خودم گفتم اوووه کی حوصله داره چت کنه تا ببینی اخلاق و خصوصیات طرف چطوره ؟ چون واسه دوستی هم واسم مهمه مثلا خیلی حرف نزنه ، چون اولش گوش میدم آخرش فقط نگاش میکنم و دلم میخواد از اونجا بزنم بیرون 😪 سو یک راست پرسیدم تایپ mbti ات چیه ؟ گفت ESFJ
اگر از اینچیزا خبر داشته باشید می فهمید این تایپ تو جامعه خیلی خیلی خیلی ایده ال هست هر کی این تایپ باشه همه جا محبوب هست و ی شخصیت رهبر دارن و فقط خودش باید نقش رییس رو تو خونه داشته باشند و فقط خودشون تصمیم بگیرن و حرف هیچ کس رو قبول ندارن جز خودشون
گفتم از چه دخترایی خوشت میاد ؟😅
گفت خوشگل
خوشتیپ
آشپزیش خوب باشه ( اوه ... من تو آشپزخونه پام رو نمیذارم 😃)
خوشگل
خوش هیکل
شیک پوش
باید تو خونه مثل مدیر کارها رو مدیریت کنه و تصمیم بگیره ( خب انگار تست MBTI رو الکی گفته بود 🙄)
سو ...
گفتم هر وقت تصمیم گرفتی واقعیت رو بگی پیام بده
و پروژه چت کردن متوقف شد
۹- سر کلاس استاد گفت چند سال پیش که رفته بودم تایلند تو خیابون کلی کلینیک ماساژ بود ! درحالی که من اصلا همچین چیزی تو ایران ندیدم ! اصلا رشته اش رو نداریم ... فقط بچه های فیزیولوژی ۱۰ واحد درس مایاژ پاس میکنن ... یکی از دانشجوها از خنده لبان را در دهان فرو برده تا خنده اش رو کنترل کنه ... استاد دیدش و گفت نخند واسه کنگره رفته بودم تایلند... همینجوری نرفته بودم 😅🤣🤣🤣🤣
۱۰-
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و هشتم اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت 22:58 توسط Taxian
|