۶۰۹🦖

با فری حرف میزدم گفت میشه بلند حرف بزنی

گفتم بار قبل هم همینی رو گفتی واسه همین اومدم ی جای خلوت تا بلندتر صحبت کنم

گفت فرقی نکرده

گفتم من الان دارم داد میزنم !

گفت مشکل من داد زدن نیست مشکل من گرفته بودن صدات هست مثل کسی که کلی گریه کرده باشه انگار صدات کلی انرژی منفی داره

گفتم ببین کی این حرف رو میزنه ؟ کسی که خودش سرکار هست؟

گفت ما دوتامون شرایطمون یکی هست ... پول ربطی به حال خوب نداره ، تو اگه عرضه داشته باشی حالت رو میتونی خوب کنی و اصلا ربطی به سرکار بودن یا پول داشتن نداره!

پ.ن: فقط منم که فکر میکنم فری داره چرت و پرت ردیف میکنه؟

با نونام حرف میزدم گفتم مردم میگن چرا دیت نمیری؟ درحالی که انگار تو باغ نیستن ... انگار زنده نیستن که نمیدونن دیت رفتن پول میخواد !

۶۲۳🌾

قرار بود این چیزای ترسناک نخونم

و فری رفته عدل دستش گذاشته رو داستانی که شخصیت اصلیش ی بیمار...

الله اکبر ...

۴۹۵⚘

من هنوز هر کسی رو میبینم میگم دانشگاه قبلی هستم ... الان که چند ترم از رشته جدیدم گذشته به خودم میگم آخه چی باعث شده من این کارا رو کنم ؟ دروغ بگم از ترس قضاوتهای دیگران ... 

فری زنگ زد گفت بیا هم رو ببینیم اما من امتحان داشتم نرفتم آخه ما دیگه با هم دوست نیستیم ... و دقیقا یک سال قبلش بهش گفتم حس ششم من بهم میگه ما دوستی ما داره تموم میشه و قبول نکرد ... البته خیلی وقت پیش من گفتم بیا ببینمت اما اون گفت میخواد تعطیلات خونه باشه ... و هیچ کدوم واسه بهبود رابطه مون تلاش نکردیم و هر کدوم به فکر خودمون بودیم ... حتی وقتی بهش زنگ زدم گفتم بیا با هم صحبت کنیم روان شناسش رو بهونه کرد  و اینکه تمایلی به ویس فرستادن نداره و همینطور الان تو شرایطی نیست و میخواد تنها باشه انگار دچار ی حالت پوچی تو زندگی شده 

۴۶۲⚘

۱- خدا دوباره شما رو سر پا میکنه ، 

دقیقا جلوی کسانی که شما رو شکستند !

بهش اعتماد کنید .

 

۲- خانم بهرامی میگه اینکه پیامبر گفته اگر علم چین باشه ، ایرانیا بهش میرسن ... اشاره به مسافت نداره( ، یکم عمیق فکر کنید) ! بلکه چینیا نماد آدمایی هستن که انگار یک راکتور هسته ای داخل مغزشون قرار گرفته برای یادگیری و اگر شما و یک چینی  همزمان با هم به یک مدرسه برید بعد دو سال متوجه میشید اون خیلی از شما جلو تر هست اونقدر که میگی نکنه نخبه هست !

🤔🤔🤔🤔🤨

 

۳- خدایا 🤍🌌 . در جست وجوی آنچه برایم مقدر نکرده ای خسته ام مکن !⛱

۴- منتظر ی بیانیه از دانشگاه ام ... حوصله ام نمیشه درس بخونم ، از صبح به خودم میگم الان میرم بخونم و نیم ساعت دیگه اذونه ! چقدر انتظار حس مزخرفیه. ای خدا بیا کمک تا هر چه زودتر دانشگاهمون تکلیفمون رو مشخص کنه .

۵- دیشب نیلی خونمون بود 

۶- این دوست جدید من اصلا نمیتونه املای اسمم رو درست بنویسه !!!! دو تا حرف "عین" تو اسمم مینویسه !!!!!! نمیدونم چجوری بهش بگم بهش برنخوره ... 

ی بار بهم گفت چرا با فری انقدر میتونی راحت باشی که درباره این مسئله حرف بزنی ؟ باید با منم حرف بزنی 

دخترکم من با این خانم سه ساله فقط چت میکنم و بعد سه سال تااازه درباره این مسائل حرف میزنیم :/ از من نخواه وقتی ۴۸ ساعت از آشناییمون گذشته چنین حرفایی رو بزنم ... والا :/

۷- سفی میگه ان شاءالله عروس شدنت ... تو دلم میگم ان شاءالله موفقیتام

"ادامه پستها "

۸- انقدر استرس دانشگاه رو دارم که فقط پاهام رو نصف شبی تکون میدم ، دانشگاهمون ؟ ... خب اون اصلا هیچ اهمیتی نمیده ... نمیدونم چرا وقتی من میدونم آبی از اینا گرم نمیشه بازم امید دارم ؟؟! 

و هی به خودم میگم درست میشه ! 

۹- ی مدت هست داداش سینگل میگه به هر کسی که به پول نیاز داشته باشه و بدونه کلکی تو کارش نباشه کمک میکنه ! 

اینکه یدفعه انقدر خیر خواه شده باعث میشه شاخ دربیارم یدفعه فکر کنم نکنه قضیه پول تابستون تو وبلاگ کار خودش بوده ؟!!! پس میخوام برم بانک و مشخص کنم و واقعا بهش بگم تو از اذیت کردن من خوشت میاد؟

۱۰- یکی از دخترای کلاس گفت روزی که اولین امتحان پایانترم داریم عصرش مراسم عقدش هست و روز بعدش کلاس زبان داره و میگفت میترسم به امتحان نرسم 

بعد من باز یادم اومد زبانم خیلی ضعیفه و کلی افسرده شدم ی ادمی که انقدر مشغله داره اینقدر اهمیت میده به کاراش تا تهش میره و بعد یاد درجا زدنم افتادم حس کردم خیلی خنگم و الان نوتفیکیشن گوشیم واسه زبان رو میبینم(الان ساعت ۰۰:۳۸) میگم بهتر نیست واسه چند هفته یا چند ماه رهاش کنم ؟

۱۱- 

کاش میتونستم سریالی رو ببینن یا چیزی بخونم ... تا استرسم کمتر بشه ! ولی اینا الان اصلا فایده نره ، حس خفگی که از استرس دارم اصلا نمیذاره رو چیزی تمرکز کنم 

 

 

۱۲- خیلی سال پیش که مدرسه بودم ، تو دورهمی....  یکی از دخترا خطاب به یکی از دخترای گروه گفت چرا داداشت دوستت رو نمیگیره؟

اون دختر هم گفت این دختر در حد داداش من نیست (یکی از ویژگیهای ظاهری اون دختر رو مسخره کرد ) ..

و منم چون اونجا بودم با این حرفش  فکر کردم شاید داداش خیلی خفنی داره ...

تا اینکه چند وقت پیش تو اینستاگرام دور میزدم یدفعه عکس داداش اون دختر رو دیدم! 

نمیگم ظاهرش ، ژستش و لباسش چجور بود ... چون ممکنه با همه اینا برای بعضیا ایده ال باشه ! 

اما به اون حد خفن نبود ... انتظار نداشتم اندازه تامی شلبی باشه ... اما اون اندازه که اون موقع تو جمع اون دختر رو خورد کرد واسه چهره اش ... داداشش خیلی خیلی پایین تر بود 

 

(چقدر شماره دوازده رو تعارف کردم تو نوشتن تا به کسی بر نخوره )

 

۱۳- یکی از اعضای کمیسیون دیده بان شفافیت و عدالت گفته تو سالهای اخیر دانش آموزی که رتبه اش ۱۶۰ هزار شده از طریق سهمیه هیئت علمی والدینش تونسته تو بهترین دانشگاه کشور <<<<تهران تحصیل کنه . 

این رقم اونقدر بالا بوده که حدود ۱۰۰۰تا ۱۵۰۰ دانش آموز از این سهمیه استفاده کردند حتی  میانگین دروس اختصاصی شون تنها ۸٪ بوده 

بعد چقدر دانش آموز تو مناطق محروم و مدارس عادی باید افسردگی بگیرن واسه ناعد*&^ التی.

۱۴- همه وقتی میخوان درس بخونن یا صدا نباید باشه یا ی اهنگ خیلی ملایم ... الان انقدر استرس دارم که پی دی اف ها رو باید با اهنگ رپ بخونم ... حس خفگی هنوز هست ، پام رو تکون مردم انگار کمتر میشه !

۱۵- خیلی عذر میخوام اما ... دانشگاه ما مثل شتر مرغ میمونه ! 

بهش میگی تخم بزار میگه من بار میبرم ! 

بهش میگی بار ببر میگه من تخم میزارم 

 

۱۶ - امشب یکی از پسرای مهندسی ی  ویس گذاشت بابت ماف*^٪ یای دانشگاهمون ... با اینکه حق باماست شنیدن اون ویس فقط ناراحت ترمون میکرد ... 

۱۷- چرا بهشون امید دارم ؟ چون دیوونه ام ... اونقدر که میگم کف آسفالت آفتابگردون گل میده 

۱۸- من فقط هنگ میکنم موقعی رو که دخترا گفتن واسه امنیت و اینکه اون ساعت شب ماشین نیست و خطرناکه ، با اتوبوس خوابگاه پسرا بیان و رییس دانشگاه گفت نه ! دختر و پسر تو ی اتوبوس !! دقیقا دانشگاه ما هم حکم شتر مرغ رو داره -_____________-

۱۹- قبلا فکر میکردم هر کی ریش داره ، صالح ترینه ، اما الان حالم بهم میخوره ... دقیقا ... رییس دانشگاهمون ی ریش مشتی داره ... الان واسم شده نماد دورویی ، ریا ، دزدی ، خفه کردن صدای مظلوم 

۲۰- خیلی ناراحتم

۲۱- خیلی ناراحتم این ترم مشروط میشم بدبخت میشم

۲۲- دانشگاه قبلی دانشکده پگاه (هم اتاقی سابق) همین مشکل پیش اومد و دو هفته قبل ی بیانیه دادن تنها دلیلشون این بود دانشجو هامون "استرس" دارن !!! 

 

۲۴- دوباره بیانیه داده من از اول بهتون گفته بودم سیستم اینجوریه ... هیچی تغییر نمیکنه 

لعنتی این چی میگه ؟! ما بهش گفتیم کلاسات کیفیت نداشتن و اون حرف جیبش رو میزنه ؟

۲۵- چرا من به این الاغا ر*&^ ا*^$ ی دادم ؟؟؟ چرا هیچکس نمیخواد طرفدار ما باشه و صدامون رو بشنوه ؟

۲۶ - 

چرا هیچ وقت هیچ چیز اون طوری که میخوای پیش نمیره ، خدایا این فقط با معجزه حل میشه🥺😢😭

۲۷- چرا هیشکی تو خونه نمیفهمه نگرانی من بابت چیه ؟ 

۲۸- بعد کلی توضیح داداش سینگلی یکمی درک کرده عمق نگرانیم بابت چیه و میگه ببین فوقش حذف ترم میکنی 

الان من لیسانس دارم چی شد ؟ برگ شلغمم بهم نمیدن مدرک تو جمه*&^ وری اس*&^ لامی  به درد نمیخوره ... دوستام همه گریه میکنن و اونی که رفته سرکار میگه خوبه بیمه ام رو رد میکنن ... آخه این چیش خوبه ؟ کسی که سر کار هم نیست میتونه خودش بیمه اش رو پرداخت کنه .

۲۹- خدایا واقعا کمک کن ، من نمیدونم چیکار کنم 🥺

۳۰- دیگه چیزی نمینویسم اگر خبری شد باز ی شماره مینویسم نتیجه رو میگم ... که فکر نمیکنن همچین اتفاقی بیوفته.

۴۵۹⚘

 

فرجه امتحاناتم شروع شده ... 

XJXX ,  XTXX

حرف سارا و آیه 

 

۴۴۱⚘

فری وقتی حسود میشه چه ترسناک میشه !

 

رشته قبلی تا من میگفتم الف ... میگفت داری پز رشته ات رو میدی؟! 😶😶😶😶

الان این رشته که هستم تا حرفی بخوام بزنم ، میگه رشته ما که سخت از شماست ، شما که درکی ندارید ... اصلا لِوِل دانشگاه ما خیلی بالاتر از شماست و ... 😑😑😑😑

 

پ.ن: تازگیا میگه دیگه نمیخوام همه چیز رو تو خودم بریزم ...

 

این جور برخورد کردن فقط ی نتیجه میتونه داشته باشه !

: دوستی مون تموم میشه!

 

و منم از خیلی وقت پیش تو یک پست (این وبلاگ ) گفتم دارم حس میکنم دوستی ما دو تا  داره تموم میشه ... جوری که شاید ی روز بیاد ببینیم اصلا از هم خبر نداریم یا از کنار هم رد بشیم و نگاه به هم  نکنیم !

قبلا خیلی میترسیدم از دستش بدم چون خیلی صمیمی بودیم...  و دوست پیدا کردن واسم خیلی سخته و نمیتونم با هر کسی دوست بشم ... از رها شدن و تنها شدن میترسیدم 

اما الان که این وجهه اش رو دارم میبینم ( بی محلیاش ، زخم زبونها و تحقیر کردنا ) پیش خودم میگم کاش تنها بودم و هیچ وقت باهات حرف نمیزدم یا صمیمی نمیشدم 

 

 

 

۴۳۳⚘

دو عدد کنفرانس دادم🙊🥰😚

ادامه نوشته

۴۲۲⚘

عذابه واسه اشتباه تایپیام رو پیدا کنم 

پست قبلی کلی اشتباه تایپ کردم 😩😩😩

 

به فری حسودیم میشه ۱۱ واحد این ترم داره و بعد تموم 

و من ۲۴ واحد انداختم واسه خودم 🥵📿اونم با درسایی همچون ریاضی۲ ، فیزیک ، شیمی ۲ ، شیمی الی ، ۴ واحد با حاج خانوم 

همچین درسای نچسبی رو برداشتم شده ۲۴ تا 😭😭😭🤣🤣🤣 

چرا موقع انتخاب واحد به عاقبت کارم فکر نمیکنم 😭😭😭

 

 

 

۴۱۸⚘

اگر من درسم رو تموم کرده بودم ... الان بیکار نشسته بودم تو خونه ... چون هنوز آگهی استخدامی هیچ ارگانی ندیدم 

چرا هیچ کس نگفت داخل اپلیکیشن های آموزشی ایرانی پول نیست ؟؟! خب من به ی نفر کمک کردم و الان متوجه شدیم ایرانیا پول واسه آموزش نمیدن :] ... البته پول رو صرف کال آو دیوتی ، جی تی آ ، فری فایر میکنن:/

 

یکی از دخترا گفت خاله ام زنگ زده میگه بیا دخترم رو راضی کن مدرک فلان رو بگیره ، دختر خاله بودنت رو ثابت کن،  بهش بگو که داره اشتباه میکنه ... این در حالی بود که چند شب پیش دو ر هم نشسته بودن و دختر خاله هم بوده و اینم رفته بود رو منبر و میگفت ببین من مدرک گرفتم چی شد ؟! هیچ ! تو ایر*&^ ان مدرک رو باید لوله کرد و ** ***** *** کرد (استعاره از اینکه این مدرک تا آشنا نداشته باشی بدرد نمیخوره ) گفت زنگ زدم بهش و گفتم بیا تموم کن تو که آخراشی ... دخترخاله گفت مادرم بهت زنگ زده ؟؟ خیلی ضایعی 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

 

 

ی دوره ای بود تو دبیرستان خیلی دلم میخواست ی رشته ای رو قبول بشم که از دانشکده علوم پزشکی نبود اما نشد 

ی سری دختر بودن اون موقع """""هیچ وقت """"" درس نمیخوندن و تو اون دوره کلی رمان میخوندن و فیلم نگاه میکردن هیچ وقت ادم سالن مطالعه نبودن 

مثلا فاطمه ی بار با یکی شون صحبت کرد و گفت حق شما نیست تو این مدرسه باشید ... اما نتیجه کنکور اومد تا همه اون دخترا و فاطمه یک  رشته  رو تو دانشگاه قبول شدن !!!! 

دیشب تو اینستا بکی از همون دخترا رو دیدم گفتم چیکار میکنی گفت منم خونه  ترم هشت 

فکر میکردم از شاخه مدیریت هست ، پس ازش پرسیدم چه رشته ای ... و بعد که گفت ، دیدم اینا همه دور هم جمع ان ! انگار فقط من خار داشتم ://// 

ولی فری میگه با اینکه خودم این رشته ام اما بچه های ما همه سهمیه ای هستن ی آدم معمولی بدون سهمیه داخل مون نیست 

 

به نونام گفتم الان خیلی وقته واسه بیمارستان کار میکنی نمیخواد جذبت کنه ؟ گفت اول اونایی که سهمیه دارند رو رسمی میکنه بعد آشناهاشون رو شرکتی میکنن و یکی مثل من که نه سهمیه داره نه اشنایی رو بیرونش میکنن ولی محترم میگن قرار داد رو باید فسخ کنیم و این ماه نیرو نمیخوایم و چند وقت دیگه خبرت میکنیم باز بیای -_-

 

 

 

 

۳۸۴🦊

داداش سینگلم از نامحرم هم نامحرم تره بعدا میگم چرا همچین چیزی میگم !

 

من و فری خیلی داستان درباره B خوندیم و ی ذهنیت های عجیب غریب درباره اش داشتیم 

تا اینکه ی برنامه چند دقيقه رو دیدم که B خیلی آروم و منطقیه و اصلا اون شایعات درباره اش دروغه شاید 

فری هم گفت منم وقتی تو واقعیت دیدمش تعجب کردم خیلی با اونچه فکر میکردم و اون شایعات اصلا مثل شون نبود 

۳۲۳🦊 حرص و جوش معدلم در دانشگاه

بذارید ی چیزی بگم ! 

استادای دانشگاه مثل دبیرستان نیستن که وسواسی و با دقت نمره بدن ! 

ی بار داداشم گفت شهر فلان دانشجو کارشناسی  بودم استاد سر کلاس میگفت اره من تحقیق هاتون رو میخونم و فکر نکنید فقط چند تا کاغذ ازتون میخوام که نمره بهتون بدم ... و آخر ترم به داداشم گفت بیا هر کی فرستاده اسمش رو تو لیست علامت بزن ! 

تو دانشگاه دولتی نعوذبالله دانشجو رو پاره میکنن چرا غیبت کردی ... سه جلسه شده ... چرا باز نشستی سر کلاس ؟؟ برو بیرون ! 

 

 یکی از استادا خیلی اذیت میکردمون ... و یکی از بچه ها رو من به جاش امتحان تستی دادم و هیچ غیبت و عدم فعالیتی نداشت و همه چیزمون مثل هم بود 

اما نتیجه امتحان .... دو نمره فرق داشت نمره هامون !!! 

یکی دیگه از امتحانات استاد حاج خانوم ... "۵ نمره" فرق داشت نمره ما دو تا !!!! 

.

.

.

داداشم ی لبخند ژکوند زد گفت این یعنی بعضی استادای دروس تخصصی اصلا فعالیت کلاسی و غیبتها و نمراتتون رو نگاه نمیکنن و دل بخواهی  نمره میدن چطور ممکنه تمام چیز دو نفر شبیه به هم باشه اما نمراتشون فرق کنه ! 

 

فری میگه یکی از استادا آخر ترم نمره فعالیت رو بهم نداد و گفت مقاله واسم ترجمه نکردی درحالی که در طول ترم اصلا ترجمه مقاله جزو فعالیت کلاسی نبود ! 

یا دیدید تو بعضی پیجا رزومه استادی رو گذاشتن و کنارش نوشتن وی دارای ۱۰۰۰۰ مقاله ترجمه شده در حوزه علم فلان است !!! چندین تا مقاله رو چاپ کرده و کلیییی کار دیگه !

اگه رشته قبلی بودم اصلا معدل واسم مهم نبود ...  هیچ وقت اعتراض نمیکردم

استاد میم گفت بچه ها معدلتون رو ببرید بالای ۱۸ و کاریتون نباشه .... و الان که دوباره برگشتم به دانشگاه همه حرص و جوشم شده معدل !!!!!  و میگم آخه چجوری استاد 🥺 فلانی میاد میگه شما رو من این ترم میندازم و کلی تلاش میکنی اینو بالا بکشی اون یکی استاد میاد میگه مقاله واسم ترجمه نکردی اون میاد میگه تو رو سر کلاس نبودی در حالی که بودی و خیلی خیلی فعالیت داشتی ... 

 

اما با همه ی اینها شما هیچ حق اعتراضی ندارید ! هیچ حق اعتراضی ... چون اون برگه پایانترمتون رو اصلا بهتون نمیدن که نگاش کنید ! استاد تام الاختیاره ... دبیرستان نیست بگی الان میرم اموزش پرورش تکلیفم رو روشن میکنم😑😑😑

 

 

خب خواستم بگم که دوباره اعتراض کردم به نمره ام که ۱۹ نمره ام هست اما نتیجه :

 

سلام بررسی کردیم شما جزو متقلب ها نبودی 

نمره پایانترم رو بعلاوه میانترم کردیم میشد ۱۴-۱۵....

رو نمودار به همه ۲ نمره کمک شده

 

بچه ها نگید تقلب کردی ... فرضا من با تقلب نمره ام بره بالا ... هیچ ارگان یا نهادی تا آشنا نداشته باشی نمیتونی استخدام بشی 

پس معدل من با تقلبی هر چه بالا باشه تاثیری در استخدامم نداره ...  نشون به اون نشون کار تخصصی من فقط تهرانه و اوناییم که دکتراش رو دارن هم میگن هر کسی نمیتونه وارد بشه 

سو ... رو تقلبی کردن من حساس نشید 🥰🥰❤ 

۲۷۶🐈‍⬛

یکی از بچه ها میگه خودمون همیشه عادت داریم غذا هامون نمکی باشه اما مردم این شهر همه چیشون عجیبه ! 

خیار شور شیرین ! کنسرو لوبیا انقدر شیریته که در واقع مربای لوبیاست😶  ترشی شون شیرینه ، خورشتشون شیرینه ، کیک شون انگار به قند گاز میزنی اما بقیه غذا ها دیگه مزه ای ندارن ! مرغ رو همینجوری اب پز میکنن 😶، برنج شون کته ایه و بی مزه و ی بار ماکارونی دیدم گفتم ایول شکلش شبیه ماکارونی خودمونه وقتی دهنم گذاشتم سوختم چون اون قرمزی از گوجه نبوده از فلفل بوده  اصلا با اومدنم به این شهر تا چند هفته تو شوک مزه غذا ها بودم 

حالا فری میگفت من تعجب میکنم چجوری این ات و اشغالا رو با ولع میخورن! (خدایا توبه) ... البته اون دوست اولیمون الان مزه غذا ها واسش اوکی تر شده 

۲۵۹🐈‍⬛

منزوی 
یعنی عقب مونده ، گوشه گیر ، رد شده 

 

پ.ن: این معنی واقعی منزوی تو دنیای واقعیه 

 

ولی منزوی ها درونگراهایی هستن ک تمایل ب کناره گیره از همه چیز دارن +ترس

 

 

ولی درونگراهایی هم هستن ک با دنیای بیرون تعامل دارن

 

بیشتر ادمای معروف، شاعر ، نویسندها اینا درونگرا بودن

۲۵۸🐈‍⬛

- چرا پسرای ایرانی تو عکسا اخم میکنن ؟! 

+چون دلشون میخاد فا***گر بنظر برسن

تا ی بچه کیوت مدرسه ای

 

پ.ن: ریلی ؟؟ این جذابیته ؟! 😒

و خداوند لبخند لثه ای را آفرید 🥲😭😍

 

۲۴۸🐈‍⬛

امروز فری داشت درباره ارشد صحبت میکرد اینکه میخواد روانشناسی انتخاب کنه مثل حلما ... میگفت دیشب رفتم عروسی الان دلم شوهر میخواد اما ارشد چیکار کنم ؟ دانشگاه خودمون بدون کنکور سه سال خدمت میخواد و واسه ازاد پول ندارم و اگه دیر بشه دیگه حوصله کتاب رو ندارم و اصلا اینده رو نمیشه پیش بینی کرد 🥲🥲

 

و من روزی رو یادم میاد تو خوابگاه با فری و مت داشتیم برای امتحان ترم سال سه میخوندیم فری کافی میکس و اب سرد ریخته بود تو بشقاب با انگشت هم میزد میگفت بخور تا صبح بیداری  🤣🤣🤣🤣

 

چقدر زود بزرگ شدیم! ... البته سن فقط ی عدده ما همونیم فقط با تجربه تر .🥲🥲🥲

۲۳۵🐈‍⬛

کاش میشد با فری و حلما حرف زد 

فری تهدید کرده امسال سال آخرشه و گوشیش رو کنترل میکنن و خیلی صریح گفته عکس چیزی نفرست و حرفای مورد دارهم قدغنه تا شغلش رسمی بشه 😶😐🤥

حلما عمو و خاله اش به رحمت خدا رفتن ... 😔

 

پ.ن: به فری گفتم چهارتا عکس خیلی خفن طور از گوگه و دوستش دارم ولی چون گفتی ممنوعه گذاشتم بعد فارغ‌التحصيلی بهت نشون بدم 😃 

 

۲۲۵🐈‍⬛

از این پستهایی که دهن سرویس کنن 🥲

۰ - بچه ها برای سلامتی ری را سادات دعا کنید ، این مدت خیلی استرس داشتن و ی صلوات بفرستید ، با تشکر ❤🌺 ...

 

۱- چرا پسرا خوششون میاد بهشون بگن باهوشن ؟! انگار این کلمه برابر کلمه "خوشگل" واسه دختراست 

۲- قرار بود کلاس ما رو ببرن بالا سر مرده ، بشکافن جسد مومیایی رو که همه چیز رفت هوا ... مسئول آزمایشگاه باهامون قهر کرد 😶

۳- استاد زبان عمومی دوستمون داره و هی قربون مون میره و بهمون میگه ازتون انتظار ۲۰ دارم 💜 اما استاد ریاضی لج کرده و جواب سوالامون رو نمیده و توپ اش پره واسه دعوا و هی میگه قراره مچ تون رو بگیرم تو تقلبی پایان ترم !

۴- یکی از بچه های دانشگاه قبلی پیامم داده مکانیک تحلیلی پاس کردی ؟؟  تو رو خدا ولم کنید من سال بوق انصراف دادم 

۵- واقعا هر چی رنک دانشگاه بیاد پایین ، دانشجو ها خوشگل میشن وگرنه این همه خوشگل با موهای مش کرده تو کلاس محال بود 

۶- فری رفت دندون پزشکی  ، نونا قراردادش که رایگان بود تموم شد ، حلیما آزمون استخدامی قبول شد اما هنوز بعد یک سال میگن مصاحبه باید بدی ، فرشته فارغ التحصیل شد .

۷- داداشم میگه پدر قدرت اینو داره فرزندش رو از ارث محروم کنه ، بابام میگه این چه قانونیه وجدان حالیش نی! باز داداشم میگه صاحب مال اختیار مالش رو داره باز بابام میگه پس این وجدان که این بچه سر سفره اش نون خورده چی میشه ؟! کلی بحث کردن ولی بابام متقاعد نشد 

۸- تموم شد 

۲۰۸🐈‍⬛

چند وقت پیش فری گفت بیا ی تست شخصیت شناسی امگاورس بده چون من آلفام اونم غالب 

منم خوش خوشان رفتم تستا رو زدم جواب اومد : امگا از نوع مطیع 😦😐

گفتمش میدونی ... تو دنیای واقعی اومگا باشی اصلا خوب نیس 
اونم مطیع اش 
وقتی خانواده انتظار داره شخصیتت الفا گونه باشه بعد تو ی چیز کاملا برعکسی😶

فری گفت ی چیز دیگم هست

متاسفانه ذات زنا امگا گونه هست و مطیع

فک کن من ک ایجور میگردم بابام میگف مثل پسرای لات میگردی

قشنگ بدترین توهینا ب ادم میشه😑

حقیقتا نمیتونم هر پسری تحمل کنم

باید با ی پسر امگا رو هم بریزیم

 

من برعکسم... یعنی پسر نتونه تصمیم بگیره مدیریت کنه و شخصیت رهبر داشته باشه دیوونه میشم 🚶‍♀️🚶‍♀️... مثلا با فری تو ی گروه باشی میخواد کارای اصلی گروه رو انجام بده و همه هماهنگی ها و مشورتها و... گروه باهاش انجام بشه...و یک کار ساده بدی دستش فحشت میده 

 

درباره بتاها ... میگن آدمای خوبین ... یعنی مثل اومگا و الفا چیزی ندارن ک بقیه بهش گیر بدن و بگن بهتر باش👀

۲۰۶🐈‍⬛

قبلا این حس رو به دو تا از دوستای خیلی خیلی صمیمیم داشتم 

اینکه آخرای دوستیمونه ...

هر دوشون حدود ی سال بعد ازدواج کردن و رابطع ما رسید به صفر 

 

فری من تو رو خیلی دوست دارم و بهت وابسته ام 

چطور ازت خداحافظی کنم ؟

بهت مدیونم بابت همه چیز ... آشنا کردنم‌با بتس، تموم اون با هم خندیدنا و درد و دل کردنا و با هم غصه خوردنا و به اون جاهایی که به حرفام گوش کردی 

 

میدونی چجوریه ... اینکه 

هر کی میاد بالاخره میره اما خیلی وقته با هم دوستیم حسی بهم میگه زمان خداحافظی نزدیکه ... وقت پریدنه ... و یهو انگار دورم یخ میزنه ... برف همه جا رو میگیره و تمام گرمای این تابستون قندیل میبنده

 

جواب فری

الکی طوماااار نننووووویسسسسس
ما جزیی از زندگی هم بودیم و این قابل کات زدن نداره
 چرا باید جدا بشیم 
ما همیشه با هم دوستیم و درباره چیزایی ک علاقه داریم باهم حرف میزنیم

اینایی ک تاشوهر کردن خودشونو گم کردن 
بخاطر اینکه قبلش زندگی نمیکردن ،  میخان بعد از شوهر کردن  تازه زندگی کنن

ما همین الانم حس زنده بودن داریم چون علایقمون ب زبون میاریم سرکوب نمیکنیم❤❤

 

 

۲۰۰🐈‍⬛

۱- با پاتنر زبان درباره ساعت زبان حرف میزدم گفت باشه عزیزم ...

من : 😐😑🙄

اگر نمیدانید بدانید و آگاه باشید این جمله خیلی زشته وقتی به دختر غریبه بگی 

۲- ی شایعه شنیدم که نونام میخواد انصراف بده ،خودم ترسیدم ازش بپرسم که مبدا درست باشه یا درست نباشه و بخواد به چشم ی گزینه بهش نگاه کنه ...اون لحظه انقدر ترسیده بودم به زور جلو خودم رو نگه داشته بودم که پبام بهش ندم و نگم تو رو خدا خودم درسا رو به جات پاس میکنم ولی حرف از انصراف و دوباره خوندن نزن 😖

خیلی خیلی ترسیده بودم 

۳ - عمه بزرگم (لاله) حدود ۷۵ سالشه ... میگه وقتی شب دزد بدون اجازه صاحب زمین واردش میشه ، زمین جیغ میکشه و سگ صداش رو میشنوه و وگ میکنه 

 

۴- نونام هنوز جایی نگرفتنش ... تو ی درمونگاه رایگان کار میکنه تا غذای ناهارش رو بهش بدن ... چقدر فرایند سرکار رفتن پیچیده هست 🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️

۵- بچه ها اگه دبیرستانی هستید یا راهنمایی کلاس ۷ تا ۱۲ ... هیچ وقت وایه دوستی و چت کردن آشنا انتخاب نکنید وقتی راهنمایی بودم ر اینو گفت اون لحظه نفهمیدم اما بعدها فهمیدم ، چند سال پیش وقتی به داداشم گفتن بیا فلانی رو بگیر دختر به این خوشگلی گفت نمیخوامش همه دوستام درباره اش حرف میزنن ... و خب از لیست خط خورد 

یعنی میخوام بگم چ خوشگلین چ حدودی خوشگلین سن تون کمه هیچ وقت ریسک این کارا رو نکنید ، اگه ناخواسته بدون اینکه متوجه بشین وارد کار آبرو بری شدید خودتون رو بکشید بیرون ... اسم دخترا بیشتر بد میشه تا پسرا ... هیچ کس از اون پسر خورده نمیگیره متاسفانه

همه کاسه کوزه ها رو سر شما خراب میشه 😐

نشون به اون نشون من پسری رو میشناسم اصلا اصلا پسر خوبی نیست و دختر بازه ... اما همیشه خانمهای فامیل میگن فلانی قد رعنایی داره ، نماز میخونه ! ، خوشگله و احترام به پدر و مادرش میذاره 

هیچ وقت نگفتن واسه دخترباز بودنش پسر بدیه !

 

۵- تصمیم گرفتم به فری بگم انصراف دادمه چون میترسیدم بعدها اگه بفهمه ناراحت بشه و بهم بگه من دوستتم و باید همچین چیز مهمی رو از بقیه یا آخر از همه بشنوم ! اما چون به حلما گفته بودم کلی سرزنشم کرد که باید ادامه بدم و خانواده گفت تصمیم خودته اگه صلاح میدونی انجام بده ... و انتظاری نداشتم فری ی چیز خوب بهم بگه اما عکس العمل اون این بود :

 "بهتر 
هر جا ک راحتی و بهتر میتونی ادامه بدی همون جا برو
بهت افتخار میکنم دوست شجاعم

😘😘😘😘

پیش خودمون میمونه💕💞"

اصلا انتظار نداشتم همچین حرفی رو ! پیش خودمگفتم اینم میخواد بگه چرا؟😯

 

۶- چون پسرا میگن باید ی نفر باشه غذا رو برامون آماده کنه و از این بهونه ها ؟! نمیذارن جایی برم ... من واقعا زورم بهشون نمیرسه حرفم رو ثابت کنم و بعد به نونام گفتم برو کتاب فروشی دست دوم این دو کتاب رو بگیر تا ارزون درآد ... میگه تو میدونی من اصلا از خودم پول ندارم اگه داری خودت بده... دلم میخواد این زندگی رو بالا بیارم 

۷- واقعا نمیفمم این پسرا با چه رویی اول میپرسن کدوم نونات پرستاره؟! بعد میشنوی همونا میان خواستگاری خواهرت ... بعد نونات ردشون میکنه میان واسه تو ... انگار مغازه هست! 

اصلا حس دست دوم بودن میگیری وقتی یکی اینجوری برات میاد ... کاش بگذرن این روزا

۸- چرا آتنا دیگه وبلاگش رو آپ نمیکنه ! الان ی سال شده ! حالش خوبه؟

۹- عکسای اسکرین شات گوشیم رو نگاه میکردم فهمیدم از دخترای پو فرفری خوشم میاد و با نمک ترن ... در حالی که خود موی فر به خاطر خشک بودنش  تو مراقبت خیلی اذیت میکنه

۱۰ - حلما میگه بیش از ده مرتبه ارباب حلقه ها رو دیده ولی بازم دلش میخواد نگاهش کنه

۱۱- تمام شد پست

۱۹۷☘

۱- با فر**** ی سایت پیدا کردیم رایگان رمان میخونیم 🥰 ، داستانی که الن خیلی جذب اش شدم درباره بوکسوری که داخل یکی از زیرزمینهای سن پترزبورگ مبارزه میکنه دچار فراموشی شده و به دنبال گذشتشه و از اون طرف شخص دیگه ای همسرش طرفدار پرپروپاقرص آنتان لاوی و پدر شیطان پرستی هست و تولید کننده ی مواد مخ**در جدبد تو کل کشور  و داخل خونه اش ی لایگر (شیر هایی که جسه چندین تنی دارند و اصولا تو آزمایشگاه به و جود میاد ) و پیرانا نگه داری میکنه ! همه این کارای عجیب غریب بخاطر عقاید شیطان پرستیش و زندانی کردن همسرش هست ... و بقیه داستان که هنوز خودمم نخوندم

علایقم داره میره سمت چیزای جنایی

۲- امروز نتونستم برم سر کار چون اون پسر نرم افزاری واسم مشکل درست کرد 😖 گفت کجا میخوای بری؟! گفتم دور نیست گفت عااا من که میخوام بهت پول بدم و حرف زد و حرف زد و حرف زد که دیگه اومونی گفت صبح نرو بزار واسه ی روز دیگه ... و تا چهارشنبه کلاس دارم نمیتونم جایی برم 

آخه تویی که همچی رو یادت میره چرا باید بهت امید وار باشم ؟! ان شاءالله برنامه ات جواب بده ولی از تو پولی به من نمیرسه 

۳- بهم میگن چرا انقدر دنبال پولی ؟! مادرم من بهت بگم هزار دلار لازم دارم تو نداری بهم بدی ولی در عوض نمیگی ندارم تمام تلاشت رو میکنی منو از هدفم دور کنی 😪

۴- فعلا تا همین جا بسه

 

۱۹۵☘

به نظر من نباید همه چیز رو به دوست صمیمیت گفت (درست یا غلط من این فکر رو میکنم تا الان)... برای همین از ریز و درشت اتفاقات رو واسه شادی تعریف نمیکنم 

مثلا داشتیم درباره ژل شستوشو دوشیزگان حرف میزدیم 

گفتم این ژلا بوشون خیلی خوبه اما دکتر به من گفت مصرف نکنم خیلی مضره 

گفت کدوم دکتر 

گفتم همون که پیشش عمل کردم واسه کلیه ... گفت کلیه ؟! کی عمل کردی؟

گفتم عید ... خیلی اذیت شدم مجبور شدم

عه چرا به من نگفتی ؟!😶😪

من: 😶😶😶😶😶

پ.ن: واقعیت اینه من اگه میگفتم اون درکی نمیکرد یا اگه از تصمیم هام هم بهش میگفتم استرس به خودم میاوردم