۱- خدا دوباره شما رو سر پا میکنه ،
دقیقا جلوی کسانی که شما رو شکستند !
بهش اعتماد کنید .
۲- خانم بهرامی میگه اینکه پیامبر گفته اگر علم چین باشه ، ایرانیا بهش میرسن ... اشاره به مسافت نداره( ، یکم عمیق فکر کنید) ! بلکه چینیا نماد آدمایی هستن که انگار یک راکتور هسته ای داخل مغزشون قرار گرفته برای یادگیری و اگر شما و یک چینی همزمان با هم به یک مدرسه برید بعد دو سال متوجه میشید اون خیلی از شما جلو تر هست اونقدر که میگی نکنه نخبه هست !
🤔🤔🤔🤔🤨
۳- خدایا 🤍🌌 . در جست وجوی آنچه برایم مقدر نکرده ای خسته ام مکن !⛱
۴- منتظر ی بیانیه از دانشگاه ام ... حوصله ام نمیشه درس بخونم ، از صبح به خودم میگم الان میرم بخونم و نیم ساعت دیگه اذونه ! چقدر انتظار حس مزخرفیه. ای خدا بیا کمک تا هر چه زودتر دانشگاهمون تکلیفمون رو مشخص کنه .
۵- دیشب نیلی خونمون بود
۶- این دوست جدید من اصلا نمیتونه املای اسمم رو درست بنویسه !!!! دو تا حرف "عین" تو اسمم مینویسه !!!!!! نمیدونم چجوری بهش بگم بهش برنخوره ...
ی بار بهم گفت چرا با فری انقدر میتونی راحت باشی که درباره این مسئله حرف بزنی ؟ باید با منم حرف بزنی
دخترکم من با این خانم سه ساله فقط چت میکنم و بعد سه سال تااازه درباره این مسائل حرف میزنیم :/ از من نخواه وقتی ۴۸ ساعت از آشناییمون گذشته چنین حرفایی رو بزنم ... والا :/
۷- سفی میگه ان شاءالله عروس شدنت ... تو دلم میگم ان شاءالله موفقیتام
"ادامه پستها "
۸- انقدر استرس دانشگاه رو دارم که فقط پاهام رو نصف شبی تکون میدم ، دانشگاهمون ؟ ... خب اون اصلا هیچ اهمیتی نمیده ... نمیدونم چرا وقتی من میدونم آبی از اینا گرم نمیشه بازم امید دارم ؟؟!
و هی به خودم میگم درست میشه !
۹- ی مدت هست داداش سینگل میگه به هر کسی که به پول نیاز داشته باشه و بدونه کلکی تو کارش نباشه کمک میکنه !
اینکه یدفعه انقدر خیر خواه شده باعث میشه شاخ دربیارم یدفعه فکر کنم نکنه قضیه پول تابستون تو وبلاگ کار خودش بوده ؟!!! پس میخوام برم بانک و مشخص کنم و واقعا بهش بگم تو از اذیت کردن من خوشت میاد؟
۱۰- یکی از دخترای کلاس گفت روزی که اولین امتحان پایانترم داریم عصرش مراسم عقدش هست و روز بعدش کلاس زبان داره و میگفت میترسم به امتحان نرسم
بعد من باز یادم اومد زبانم خیلی ضعیفه و کلی افسرده شدم ی ادمی که انقدر مشغله داره اینقدر اهمیت میده به کاراش تا تهش میره و بعد یاد درجا زدنم افتادم حس کردم خیلی خنگم و الان نوتفیکیشن گوشیم واسه زبان رو میبینم(الان ساعت ۰۰:۳۸) میگم بهتر نیست واسه چند هفته یا چند ماه رهاش کنم ؟
۱۱-
کاش میتونستم سریالی رو ببینن یا چیزی بخونم ... تا استرسم کمتر بشه ! ولی اینا الان اصلا فایده نره ، حس خفگی که از استرس دارم اصلا نمیذاره رو چیزی تمرکز کنم
۱۲- خیلی سال پیش که مدرسه بودم ، تو دورهمی.... یکی از دخترا خطاب به یکی از دخترای گروه گفت چرا داداشت دوستت رو نمیگیره؟
اون دختر هم گفت این دختر در حد داداش من نیست (یکی از ویژگیهای ظاهری اون دختر رو مسخره کرد ) ..
و منم چون اونجا بودم با این حرفش فکر کردم شاید داداش خیلی خفنی داره ...
تا اینکه چند وقت پیش تو اینستاگرام دور میزدم یدفعه عکس داداش اون دختر رو دیدم!
نمیگم ظاهرش ، ژستش و لباسش چجور بود ... چون ممکنه با همه اینا برای بعضیا ایده ال باشه !
اما به اون حد خفن نبود ... انتظار نداشتم اندازه تامی شلبی باشه ... اما اون اندازه که اون موقع تو جمع اون دختر رو خورد کرد واسه چهره اش ... داداشش خیلی خیلی پایین تر بود
(چقدر شماره دوازده رو تعارف کردم تو نوشتن تا به کسی بر نخوره )
۱۳- یکی از اعضای کمیسیون دیده بان شفافیت و عدالت گفته تو سالهای اخیر دانش آموزی که رتبه اش ۱۶۰ هزار شده از طریق سهمیه هیئت علمی والدینش تونسته تو بهترین دانشگاه کشور <<<<تهران تحصیل کنه .
این رقم اونقدر بالا بوده که حدود ۱۰۰۰تا ۱۵۰۰ دانش آموز از این سهمیه استفاده کردند حتی میانگین دروس اختصاصی شون تنها ۸٪ بوده
بعد چقدر دانش آموز تو مناطق محروم و مدارس عادی باید افسردگی بگیرن واسه ناعد*&^ التی.
۱۴- همه وقتی میخوان درس بخونن یا صدا نباید باشه یا ی اهنگ خیلی ملایم ... الان انقدر استرس دارم که پی دی اف ها رو باید با اهنگ رپ بخونم ... حس خفگی هنوز هست ، پام رو تکون مردم انگار کمتر میشه !
۱۵- خیلی عذر میخوام اما ... دانشگاه ما مثل شتر مرغ میمونه !
بهش میگی تخم بزار میگه من بار میبرم !
بهش میگی بار ببر میگه من تخم میزارم 
۱۶ - امشب یکی از پسرای مهندسی ی ویس گذاشت بابت ماف*^٪ یای دانشگاهمون ... با اینکه حق باماست شنیدن اون ویس فقط ناراحت ترمون میکرد ...
۱۷- چرا بهشون امید دارم ؟ چون دیوونه ام ... اونقدر که میگم کف آسفالت آفتابگردون گل میده
۱۸- من فقط هنگ میکنم موقعی رو که دخترا گفتن واسه امنیت و اینکه اون ساعت شب ماشین نیست و خطرناکه ، با اتوبوس خوابگاه پسرا بیان و رییس دانشگاه گفت نه ! دختر و پسر تو ی اتوبوس !! دقیقا دانشگاه ما هم حکم شتر مرغ رو داره -_____________-
۱۹- قبلا فکر میکردم هر کی ریش داره ، صالح ترینه ، اما الان حالم بهم میخوره ... دقیقا ... رییس دانشگاهمون ی ریش مشتی داره ... الان واسم شده نماد دورویی ، ریا ، دزدی ، خفه کردن صدای مظلوم
۲۰- خیلی ناراحتم
۲۱- خیلی ناراحتم این ترم مشروط میشم بدبخت میشم
۲۲- دانشگاه قبلی دانشکده پگاه (هم اتاقی سابق) همین مشکل پیش اومد و دو هفته قبل ی بیانیه دادن تنها دلیلشون این بود دانشجو هامون "استرس" دارن !!!
۲۴- دوباره بیانیه داده من از اول بهتون گفته بودم سیستم اینجوریه ... هیچی تغییر نمیکنه
لعنتی این چی میگه ؟! ما بهش گفتیم کلاسات کیفیت نداشتن و اون حرف جیبش رو میزنه ؟
۲۵- چرا من به این الاغا ر*&^ ا*^$ ی دادم ؟؟؟ چرا هیچکس نمیخواد طرفدار ما باشه و صدامون رو بشنوه ؟
۲۶ -
چرا هیچ وقت هیچ چیز اون طوری که میخوای پیش نمیره ، خدایا این فقط با معجزه حل میشه🥺😢😭
۲۷- چرا هیشکی تو خونه نمیفهمه نگرانی من بابت چیه ؟
۲۸- بعد کلی توضیح داداش سینگلی یکمی درک کرده عمق نگرانیم بابت چیه و میگه ببین فوقش حذف ترم میکنی
الان من لیسانس دارم چی شد ؟ برگ شلغمم بهم نمیدن مدرک تو جمه*&^ وری اس*&^ لامی به درد نمیخوره ... دوستام همه گریه میکنن و اونی که رفته سرکار میگه خوبه بیمه ام رو رد میکنن ... آخه این چیش خوبه ؟ کسی که سر کار هم نیست میتونه خودش بیمه اش رو پرداخت کنه .
۲۹- خدایا واقعا کمک کن ، من نمیدونم چیکار کنم 🥺
۳۰- دیگه چیزی نمینویسم اگر خبری شد باز ی شماره مینویسم نتیجه رو میگم ... که فکر نمیکنن همچین اتفاقی بیوفته.