۱-بعد از ساغر ، از همه چیز میترسم

۲- کاش امشب خونه بودم ، امیدوارم تا ساعت ۸ بتونم تحمل کنم و خواب نرم ... از ترس تا الان فقط فیلم نگاه میکردم و همه لامپ ها روشن بودن

۳- میم میگه فاطمه میخواد از شغلش بیرون بیاد و برای دبیری اقدام کنه ، چون فکر میکنه این شیفت دادنها و شب وایسادن ها و پنج شنبه و جمعه سر کار بودن ... نمیتونه به خونه بچه اش برسه ... میم هم گفته بوده " تو موقع انتخاب رشته گفتی من هیچ وقت دبیری رو انتخاب نمیکنم چون با تدریس سازگار نیستم ! " و الان اینا رو میگی !

۴- بیشتر از یک ساعت با میم حرف زدم ! گفت ی نفر ازم خوشش اومده بود و میخواستم بدونم منو واسه خودم میخواد یا شغلم چون همه بهم میگفتن تو اونقدر خوشگل نیستی و اگه کسی ازت خوشش میاد فقط بخاطر شغلته و شاید باورت نشه اما بیشتر همکارام شوهرشون بیکاره ... و اول خواستم بگم من نمیخوام این شغل رو ادامه بدم و میخوام خونه دار باشم ... اما به جاش گفتم من خیلی بدهی و قرض و وام دارم و فکر نمیکنم هیچ وقت بتونم پولی برای زندگی مون در آینده خرج کنم و اون گفت راستش شغل و حقوق همسر من خیلی برام مهمه ... و خیلی ضد حالی بود چون فکر میکردم واقعا منو دوست داره یا منو بخاطر خودم میخواد💔

۵- گفتم میم مگه تو چقدر میگیری ؟ گفت انقدر ، گفتم اما پگاه و فری ی چیز دیگه میگفتن ، گفت فری که اندازه من میگیره اما پگاه بیشتر از ما دوتا میگیره... بعد خواهر منم عین چی اصل حقوقش رو به پگاه میگه -_- اصلا سیاست تو کارش نیس🍂

۶- واقعا فایده ساغر چی بود ؟ چقدر ادعاش بود من منبع آرامشم ! دو شب کنارمون خوابید و الان هیچ کدوم نمیتونیم راحت بخوابیم😒

۷- گاااد ، فردا عیده ...🍍

۸- فقط سه هفته دیگه مونده تا ایران بیاد ... 🏌‍♀️

۹- ی بار یکی از دخترا این ساعت داشت با دوست پ اش دعوا میکرد کاش بودش و میومد و یکم سر و صدا راه مینداخت ، سکوت خوابگاه ترسناکه

۱۰- فقط باید چهارساعت دیگه بیدار بمونم 🤝🤏