۴۱۴⚘
واقعا چیزی نیست ... اگه بیکارید بخونید
ارایشگاه چه شد؟
آیه همون ارایشگاه عروس گفت نوبت میگیره که خیلی گرون بود
سو ... رفتیم ی ارایشگاه ارزون که همه میگفتن ی دختر جوونیه و دستش خیلی کنده!
هی از اینور بهش میگفتم موهام فر نکن ، رژ قرمز نزن ، قهوه ای بزن ... باز وسطش گیر دادم موهام ی جور کن که پیدا نباشه لپام اب شده 🚶♀️🚶♀️🚶♀️🚶♀️🚶♀️
وقتی اون گفت اصلا لاغر نشدی ! حس کردم تموم ترازو های دنیا وزن من رو اشتباه میگفتن 🤣🤣🤣🤣
وسط ارایش ی دفعه دستم رو کردم تو چشمام 😐😐😐😐😐
وقتی پا شدم ... گفتم اصلا این قیافه رو باید از اول کوبوند و ساخت با ارایش آخه میشه وزنی که از دست دادی جبران کنی؟!
موقع برگشتن تو راه خوردنی گرفتیم ، هر بار که قاشق میزدم و میبردم سمت دهنم دو تار موم هم میرفت تو دهنم ... 🧢
آیه و بقیه که اون ارایشگاه خوبه رفته بودند ... و تقریبا سه برابر ما پولش رو دادن اصلا اونجور خوب نبودن ... چون ارایشگر اصلی حواسش به عروس بوده و در واقع خودشون موهاشون رو مدل دادن !
برگشتیم خونه و فیلمهای عروسی رو دیدیم ... خدای من... من تمام مدت کفشم پیدا بوده ، بعد به صد نفر گفتم لباس من تنظیمه گفتن آره ، خیلی خوبه و الان دیدم میگم ی مسلمون اونجا نبود بهم بگه لباست بالاست کفش ات پیداست 😲😑
پ.ن: از ارایشگاه بیرون اومدیم و داداش سینگل میگه شما که همونید ، چرا مثل اینستا تغییر نکردین ؟😃🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
در حالت کلی همه ناراضی بودیم از ارایشمون 😅