۱- دخترای اتاق ما در نوع خودشون خیلی دورو ، اب زیر کاه و قالتاغ هستند مثلا اینجوریه وقتی از خونه بیای خوابگاه میپرن بغلت و از اینا که وای دلم برات تنگ شده بود بیب 🙄

مثلا سارا چقدر گفت فلانی نفهمه من شبا دیر میام بهش نگید (چون رو داداشش کراش بود) ، دو روز بعد با سارا بحث شون شد و ساکورا اومد بهش گفتن میدونی سارا میره بیرون ؟ ساکورا گفت من و خانواده ام هیچ کدوم از خانواده سارا خوشمون نمیاد چون از اون آدمایین که دنبال حرف و حاشیه ان

۲- زینار از اتاق رفت و سارا هم قراره بره

۳- دیشب نونام میگفت دوتا پسر واسه کارآموزی اومدن پیشش و میگفت تو اورژانس باشی و دورت شلوغ باشه کارآموز هن رو دستت باشه تا چیز میز نشونش بدی ... بلا به دور ... مثلا بیمار اومده با کلیه درد داره داد میزنه و داری تند تند کاراش رو انجام میدی و بیمار داد میزنه مگه نمیبینی درد دارم چرا انقدر ارومی!!! بعد این کارآموزا واقعا تو دست و پان و الان که فکرش میکنم میبینم اون اوایل که خودم اومده بودم اینجا چقدر واسشون سخت بوده ... یکی از این دوتا پسر میخواست واسه دوست د اش تولد بگیره و بهم گفت شما هم بیاین نونام میگه پیش،خودم گفتم همین مونده ... بعد حرف تاریخ تولد شده و دیدم یکی از پسرا تاریخ تولدش با تو یکیه (یعنی من ) بهش گفتم خواهرمم با تو تو ی روز ی ماه و ی سال به دنیا اومده ! حتی مدل گوشیتون هم یکیه ! اون گفت خب خواهرتون متاهله یا مجرد گفتم متاهله

۴- مه رخ تو بازی جاسوس ، واقعا گیجه... واقعااااا

با گوشی بازی میکردیم ... ۵ نفری نشستیم بازی کنیم ، تو چهار دور همه رو وسط بازی میگفت من جاسوسم -_- ... بهش گفتیم تو رو خدا هیچی نگو بزار ی بار بفهمیم بازی چی به چیه ! تو امون نمیدی ! -_-

شاید این نوع گیجی که شما دارید متن رو میخونید جالب و بامزه باشه اما ما که داشتیم بازی میکردیم کلافه شده بودیم

۵- امشب کلی رقصیدیم ، مینا و ایران تو فاز کات کردن بودند برا همین اسپیکر روشن کردند

۶-