۱۵۲🍀
حلما وقتی خواست دوباره ازدواج کنه میگفت از استرس نمیتونم بخوابم ...گفتم مگه تحقیقی چیزی نکردی؟!
میگفت آره ، داداشم و دامادمون و آشناها میگن پسر خوبیه ... خودمم ی ماهه دارم باهاش صحبت میکنم پسر خوبیه ، اما من ترسم واسه دو سال دیگه است اینکه وقتی وارد زندگی شدیم قراره چی بشه !!
الان شده وضعیت من 😐
از کلی آدم پرسیدم و خودم رفتم چک کردم کلی لایو اینا دیدم بعد کارشناسی همه چک کردم ... اما باز ته دلم میگه خدایا کمک کن مثل رشته قبلی واسم اتفاق نیفته🥺
بعدا نوشت : اگه به خود حلما درباره این گیج شدنه بگی میگه : از این شاخه به اون شاخه پریدن رو کنار بذار ... هیچ کس با علاقه وارد یک رشته نشده
هر چی میگم اگه تو رشته خودت رو با علاقه انتخاب نکردی اما بعد دیدی استعدادش رو داری ! اما من هیچ ایده ای ندارم که داخلش بمونم یا ادامه اش بدم !!
باز نصیحت کرد
گفت این سکوتت یعنی با حرفام موافق نیستی
😶