خب عضو حدید داریم تو اتاقمون اسمش رو میزاریم نانا ... خیلی دختر خوشگل موشگل قدش ۱۷۵ این هیچی نمیگفت با بچه ها بیرون نمیرفت خواب بود همیشه تا بعد از ۴ ماه بالاخره بچه ها گفتن کشف کنیم کی هم اتاقیمون شده... آذین بهش گفت تو رل داری اگر بگی نداری دروغ میگی گفت اره ولی تازه آشنا شدیم دو ماهه... آذین : خبببب کجا همو دیدین ؟ نانا: اگسم ما رو با هم آشنا کرد ... یدفعه همگی سکوت کردیم با تعجب همو نگاه کردیم گفت نه اونجور که فکر میکنین نیست منو دوستم میرفتیم بیرون شهر اونجا که ماشینا با هم مسابقه میدن ویراژ میدادیم و از این حرفا و اون موقع با اکسم دعوا بودم اون با دختر دیگه ای بود همزمان اما قبول نمیکرد دعوا و آشتی بودیم ی روز اکسم گفت اون ماشینه که خیلی تند میره رو میشناسی ... ما هم نمیشناختیم ما ماشینی رو دیدیم عین میگ میگ تند میرفت شیشه هاش دودی بود و نمیدونستیم کیه پشتش گاز میدادیم و میرفتیم و نمیرسیدیم بهش دیگه اسمشرو گذاشته بودیم میگ میگ ... ی شب با ماشین و دوستم افتادیم دنبالش ببینیم کیه نفهمیدیم بالاخره بعد از ۶ ماه بهش رسیدیم و شیشه رو داد پایین و وقتی دیدمش اصلا فکرش رو نمیکردم همچین کسی پشت فرمون باشه و گفتم واااو عجب فیسی بعد به اکسم گفتم میگ میگ رو گرفتیم و دیدیمش... آقایی پشت فرمون بود حالا همون روزا اکسم و اون دختره رو با هم دیدم شب که رفتیم دیگه میخواستم واقعا رابطه رو تموم کنم ولی اون با اینکه من دیده بودمشون میگفت نه من خیانت نکردم من کاری نکردم اونی که داره خیانت میکنه تویی تویی که عاشق میگ میگ شدی و الان داری با این بهونه با من کات میکنی گفتم من هنوز این پسره رو نمیشناسم تهمت نزن تو خودت اول خیانت کردی قضیه خودت قبل از میگ میگ بوده من تا مدتها قبل از میگ میگ بهت میگفتم من تو رو با دختر دیگه ای دیدم ... بعد از بحث هامون میترسیدم اکسم بره پیش میگ میگ آبروم رو ببره دیگه پیدا کردن میگ میگ آسون بود میدید پشتش هستیم نگه میداشت پس بهش گفتم فلانی تا حالا شماره ات رو یا ایدیت رو گرفته گفت نه ... گفتم ممکنه این روزا ازت بخواد بهش نده

اره اوایل درباره اکسم صحبت میکردیم بعد درباره خودمون صحبت کردیم و اینگونه الان دو ماهه با همیم

پ.ن: چه داستانی شد 😵

ولی نانا واقعا دختر خوبیه ی بار اومد تو اتاق با رلش حرف بزنه گفت عشقوم!

بعد اون فادیا با لبخند نگاش میکنه میگه عشقووووووم !!!!! دیگه بعد اون هیچ وقت نیومد تو اتاق حرف بزنه

ساکورا رو به من اگر تو فروشگاه بودین دوست پسرت گفت فلان چیز رو برات بخرم تو جی میگی ؟

من : ممنون مرسی

ساکورا : نه تو نمیگی ممنون تو قبول میکنی پس دوست پسرت بار دیگه ی چیزی ازت خواست چی میگی ؟

من : گناه داره ...

ساکورا: نه گناه نداره اگر خودش گفته میخواد برات چیزی بگیره پس گناه نداره ... تو اینجوری فکر کنی رابطه ات دو روزه تموم میشه