۳۶۵🦊
نونام میگه همکارم آقاییه (بعد یواش میگه باور کنه خیلی ازم بزرگتره و مثل داداشمه و بعضی وقتا نصیحت میکنه ) ی بار بهم گفت چرا نمیری خونه ؟
گفتم اگر رفتم خونه باید ازدواج کنم (نونامم متوجه شده وقتی خانواده بی پول میشه ار چشم ما میبینه !) 😑🤣🤣🤣
گفت خب ازدواج کن!
گفتم میدونید کی نیاز پیدا میکنم ازدواج کنم ؟؟
- ....
+ وقتی میوه فروشی باشم و دستم جا نداشته باشه و یکی بخواد کمکم کنه 🤣🤣🤣🤣
و بعد اون موقع گیر به من داده بالاخره ی روز مزدوج میشی ... اون شوهرت رو پیدا میکنم بهش میگم بخاطر میوه فروشی باهاش ازدواج کردی 🤣🤣🤣🤣🤣
+ نوشته شده در دوشنبه نهم اسفند ۱۴۰۰ ساعت 23:48 توسط Taxian
|