۵۲۷🖤
چقدر حرفهای این زن رو دوست دارم 💔 ... که زندگی یعنی همین با مخ زمین خوردن و بلند شدن
چند هفته قبل وقتی که خیال میکردم آخرین تیرم تو کارای آزمایشگاهیم به سنگ خورده...وقتی که ماهها، هرچی به ذهنم میومده بود، مو به مو انجام داده بودم اما هیچ نتیجهای نگرفته بودم... انقدر خسته و درمونده بودم که اگه اون آدم سابق بودم حتما میخزیدم تو تخت و فقط گریه میکردم...
.
.
اما من خیلی وقته که دیگه اون آدم سابق نیستم... خیلی وقته که یاد گرفتم زندگی یعنی همین، یعنی هی با مُخ خوردن زمین و دوباره بلند شدن و ایندفعه پریدن... که اصلا غیر این باشه زندگی نقطه عطفی نداره...
.
.
اون روز وقتی تو گلوم انگار یه پاره آجر بود، وقتی بچهها ازم میپرسیدن که کارم که انقدر منتظرش بودم جواب داده یا نه... بجای حرف زدن کاپشنمو پوشیدم، هدفونمو گذاشتم توی گوشمو زدم از آزمایشگاه بیرون... سر راه یه بسته پفک بزرگ خریدم، پیاده رفتمو، موزیک گوش دادمو و تا دلم خواست پفک خوردم... بعد فیلم تماشا کردمو و خوب شدم...
.
با خودم وقت گذروندم و از خودم مراقبت کردم... همیشه همینه... کار آدم تا حد زیادی به روح آدم مربوطه .... باید رابطهات با وجودت و اطرافت خوب باشه تا کارت خوب پیش بره ... حسادت و محاسبه و ناشکری ریشه کار آدمو خشک میکنه... وقتی درونتو صاف میکنی... وقتی از ته دل خودتو و همه لحظههای گند زندگیتو میبخشی، وقتی خودتو و همه زندگیتو، تلخ یا شیرین بغل میکنی و عاشقانه به خودت و به اطرافت نگاه میکنی، معجزهها از راه میرسه...
.
.
.
.
و این شد که درست وقتی که ظاهر همه چیز افتضاح بود، از آسمون یه توپ امید صاف افتاد وسط کاسه من... ماجرا اینجور بود که خودموجمعوجور کردم و باز آزمایش رو تکرار کردم، اما همون ابتدا دستگاه قاطی کرد، نمونههام هدر رفت، اعصاب خوردکُن بود اما آروم بودم، مجبور شدم باز یک هفته وقت بزارم نمونههای جدید آماده کنم... اینبار وسط آزمایش متوجه شدم موقع آماده کردن نمونههای جدید اشتباه کردم... اما عجیب آروم بودم بجای عصبانیت نمیدونم چرا میخندیدم... معمولا اینجور موقعها آزمایشو دور میریزم اما نمیدونم اونروز چه نیرویی بود که بهم میگفت ادامه بده... و درست وقتی که مطمئن بودم جواب منفی میبینم، نتیجهای گرفتم که بخاطرش از شوق تو آزمایشگاه بندری رقصیدم. یه اشتباه باعث شد که بفهمم مشکل کارم چی بوده...
.
.
و اینم خدای من که این مدلی بهم کمک میکنه..
.
.
همیشه همینه، انقدر برام اتفاق افتاده که باور کنم کافیه اون پیج گیرندهات رو تنظیم کنی، فرکانستو با فرکانسش تنظیم کنی... اونوقت میفهمی امداد غیبی که میگن یعنی چی...
.
.
.
manely.golden.dandelion@