یک رمان خیلی وقته میخونم اسمش "کیوی" هست . داستانش تخیلیه اینکه مردم معشوق شون رو از طریق نشانی که رو بدنشون هست پیدا میکنند. اگر کسی یکی رو بخواد و نشان شون یکی باشه نور الا نوره اما اگر نشان شون یکی نباشه و طرف مقابل هم تمایل بهش نداشته باشه ( کراش داشتن = فقط طرف رو دوسش داری و خود طرف مقابل خبر نداره ) شخص به بیماری هاناهاکی مبتلا میشه

* هاناهاکی: طبق یک افسانه ژاپنی وقتی تو ی نفر رو خیلی دوست باشی اما اون تو رو دوست نداشته باشه ، ی گل تو ریه رشد میکنه و در آخر بخاطر کمبود اکسیژن میمیری

آکی... تا اینجا قضیه نشان و هاناهاکی رو فهمیدید ! داستان کیوی درباره گوگه هست که عاشق ی نفر میشه اما طرف مقابل ردش میکنه در حالی که واقعا نشانشون هم یکی هست ، حالا این پسر به مرور زمان به هاناهاکی مبتلا شده

* من اصلا فکر نمیکردم برای ی کراش زدن ساده انقدر دردسر باید بکشی براش چون اسم داستان کیوی بود تمرکز داستان رو ی دختر بچه بود که عاشق کیوی و هر چیزی که سبز رنگه بود ، حالا این دختر بچه میخواد دایی اش رو از این بیماری نجات بده :/ ... خیلی خورد تو ذوقم اولش کلی فان بود الان باید کرور کرور گریه کنی و معشوق اش رو نفرین کنی که چرا همو قبول نکردن و فعلا داستان رو رها کردم...