۷۴۹🦥
داشتیم از هر دری حرف میزدیم گفتم خیلی چیزا درباره ورق خوندم و میدونم دنیای ورق خیلی کثیف تر از این چیزی هست که بچه ها دور هم میشینن ، چون کثیف بودنش رو بارها خوندم و برای همین وقتی دخترای اتاقمون میگن بیا بازی کن ی بهونه میارم و میگم اوکیم خودتون بازی کنید
بعد از این حرفم یک دفعه ساکت شد
گفتم چرا حرف نمیزنی
گفت هیچی ، چیزی نیست ... چیزی نیست فقط عصبی شدم
یکم دیگه هم به سکوت گذشت
گفتم چرا آهنگ نمیخونی ؟
گفت چون از حرفت عصبی شدم ، باور دارم خوابگاهت خیلی جای بدیه ، ( منطورش دختراش هست ... کم و بیش از مشکلات خوابگاه نوشتم ) ...
صورتش قرمز بود و میخواست گریه کنه گفت من ی زمانی زیر دست مهندس فلانی بودم و گونی گچ رو داد بهم و که با ی افغانی کنار جاده خط بکشم ، از قضا بابام منو دید وقتی بابام رد شد گریه کردم چون اونجا جای من نبود و اومدم خونه مادرم گفت بابات کنار جاده تو رو دیده و خیلی اعصابش خورد شده ( انگار بابا هم گریه کرده ... یادم نیست) و الان که به اینجا رسیدم جایی که میبینم لیاقتم اینجاست و این دوره اینکه با این دخترا هم اتاقی هستی تموم میشه
پ.ن : تو ذهنم بود ... مشروب خوردن ایران رو نمیدونی ! سیگار کشیدن گروهی دخترا رو نمیدونی
با اینکه همگی مون تو دهه بیست سالگی هستیم اما تقریبا همگی پا ردر میگیریم با ی پیاده روی ساده ! من عاشق پیاده رویم ... و کسی نیست باهام بیاد پیاده روی تا پارک کناریمون جز دو تا دختر که بعد رسیدن به پارک میشینن سیگار میکشن ... اخرین بار کلی خانواده اطرافمون نشسته بودند و جوونها کاری نداشتند اما پدر و مادرها خیلی بد نگاهمون میکردن
پ.ن:اخر حرفمون وقتی هر دومون ساکت بودیم پیش خودم گفتم کاش چیزی نمیگفتم ... اگر داداش متاهل نشسته بود اینجا میگفت هر چی سرت میاد حقته ؟! یا من بوتر از اینا رو داخل پسرا دیدم ! داداش متاهل حتی الان که بابام یا مادرم یا برادرم بهم پول تو جیبی میدن شاکیه و میگه چرا بهش پول میدین مگه به من پول دادین که به این پول میدین ... اخه پسر ... تو وقتی رفتی دانشگاه بورس بودی ! اگر تو هم پول کم میووردی قطعا بهت کمک میکردن مثل الان که هر جا تو خونه ات کم بیاری کمکت میکنن منم بورس بودم دیگه از کسی پول نمیگرفتم حداقل و الان دیوار کوتاه تر از من پیدا نکرده و میگه نباید بهم ( به من ) پولی داده بشه