۲۵۰🐈⬛
دعوا با عروس
اون اولا که عروس تازه عروس شده بود ! به ما دو تا گفتن ی دسر درست کنید عروسم با اشتیاق گفت اره بیا 😐😑😕
منم بار اولم بود ، اونم پا روی پا انداخته و سر گرم گوشیش شد ! دیگه آخراش بود و من اطراف گاز بودم پسرا نمیدونن بار اولت غذا درست کنی اونم همه بخوان تستش کنن چقدر استرس داره
و اونم هی بهم میگفت چرا درست نمیشه ، پس چی شد ، مگه خرابه و بعد هر ۵ دقیقه که سرش رو از گوشی مبارکش بالا میاورد این کلمات رو تکرار میکرد 😑😒
ی لحظه گفتم چی بگم تا بهش برنخوره و محترمانه باشه ؟؟ پس بهش گفتم میشه بس کنی ؟! وگرنه دعوامون میشه !
صورتش رو دیدم که کاملا تغییر کرد و گفت من میرم
بعد بوووووووم
اون داداش متاهلم بود که تو خونه داد میزد چرا باهاش درست صحبت نکردی ؟ کل راه رو گریه میکرد و میگفت خواهرت شعور نداره😐😕😒
میدونید چجوریه ؟! مثلا واسه اولین بار سوار ماشین مدل بالاتر شده باشی بعد ی دختر رو مخ .... کنارت نشسته باشه و هی بهت بگه بلدی ؟ تصادف نکنیم ! این ماشین زود شتاب میگیره حواست هست ؟ دنده اش اتوماتیکه دنده پراید نیستااا ! 😑😐😒🚶♀️🚶♀️🚶♀️🚶♀️
که اگه بلد باشی با همین حرفا هول کنی و استرس بگیری ...
پ.ن: خیلی محترم گفتم چرا انقدر گریه کرد ؟! 😐😑😑🤣🤣