۲۶۴🐈⬛
دعوای پدر و مادر 😐🙁
نزدیک سر ظهر تو اتاق نشسته بودم و صدای بحث شون میومد و هیچ کدوم کوتاه نمیومدن 😶☹
واکنش من :⚡⚡⚡😕
وقتی در رو باز کردم بابام گفت ببین مادرت ول نمیکنه😑😑
خانم همسایه مون صدا زد حالتون خوبه ؟ همه سالمید ؟
.
.
.
نیم ساعت بعد همون خانم همسایه اومده بود کمک مامانم ! منم کنارشون نشسته بودم گوجه نارس نمک میزدم میخوردم اما هی به خانمه نگاه میکردم میگفتم الان چه فکری میکنه ؟ فک نکنه صدای من بوده ... بعد گفتم نه بابا مشکلات ما چ ربطی به اینا داره !
بعد این خانمه هی تو روی من میخندید ، هی بحث رو باهام باز میکرد ! منم تعجب ! چرا عجیب غریب برخورد میکنه !!
از مامانم پرسیدم وقتی پیش هم بودید نگفت این صدای چی بود اومد یدفعه ؟؟
مادرمم گفت آره بهش گفتم من و تو داشتیم بحث ( دعوا بودش ) میکردیم 😳😳😳
گفتم رو چی بحث میکردین ک هیچ کدوم کوتاه نمیومدین ؟
گفت میخواستم بدونم بابات از کارش پشیمونه یا ن ... ی دروغی گفتم و بابات هم گفت اصلا پشیمون نیستم و اگه برگردم به عقب باز انجامش میدم !😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑
پ.ن: خداوندا زن و شوهری دعوا میکنن بعد میندازن گردن بچه شون ... 😩😩