"عجببه که اینقدر برای دیدنش عجله دارم ؟ حس میکنم اگه همین الان نبینمش عقلم رو از دست میدم !"

"عجیب نیست جاناتان . این فقط عشقه ."

 

 

 

 

رفتم خونه حدیث اینا ... و اونم منو برد بالا کوه 🥰😍 ... گفت کبوتر جدا شد چرا ؟؟ گفتم بخاطر حرف مردم چون همه مردم از فامیل آشنا و همسایه به کبوتر میگفتن شوهرت داداشته ... و بعضیا حتی تو روی کبوتر میگفتن شما بچه دار بشید شوهرت باباشه یا دایی اش هست؟ و از اینجور حرفا ... حدیث گفت آخه کبوتر هیچ وقت حرف مردم واسش اهمیت نداشت و به نظر من اگه جدا شده بخاطر این بوده که دوسش نداشته وگرنه مرد تر از شوهر کبوتر م بود ؟! پسر به این خوبی کلی واسش خم و راست شد 😐😐😐 مثلا اومده بود دنبالمون و کبوتر به من میگفت تو برو جلو بشین من نمیخوام جلو بشینم 😑😑  

گفتم واسه کنکورش مشکلی پیش اومد واسش رفت تهران وزارت چیز که الان یادمش نیست 🥲🥲 حدیث گفت قدرش رو ندونست دیگه بهتر از این پیدا نمیکنه 🚶‍♀️🚶‍♀️ ولی چرا تا جداشدن شوهرش فوری ازدواج کرد ؟! 😕☹

 

اینا ک خواهر برادر ژنتیکی نبودن ...

 

 

 

پ.ن: استیکر بعدی عنوان پست... چی باشه ؟ روباه؟