۳۱۴🦊
فکر کردم اگه قرار باشه باز خوابگاهی بشم و از خونه دور بشم و چیکار کنم دلم برای دورهمی ها تنگ نشه 😕😢
و خب صدا ها رو ضبط میکنم و وقتی حواسشون نیست عکس میگیرم ... گرچه اومونی میگه این عکسا خیلی غیر حرفه ای و حال بهم زنن و حداقل ی عکس درست بگیر ... آخه بابات با زیرشلواری صورتی زشته دیگه🤣🤣🤣🤣🤣🍃🍃🍃
اما من هر وقت ریکورد گوشی رو روشن میکنم همون لحظه غیبت میکنن😑😑😑🤣🤣🤣🤣
ی دفعه نیلی میگه پسر فلانی فک میکنی واسه چی جدا شدن ؟؟ چون به دختره میگفت تو رو گرفتم تا کار خونمون کنی و تو نباید بیرون کار کنی و دخترم میگفت نه اصلا من باید اختیار خودم رو داشته باشم و کلفت خونواده تو نیستم ... اصلا پسره انگار عقایدش واسه عهد قاجاره میگه تو خونه تیشرت هم نپوشی بعد خودش اب شنگولی میخوره و با شرتک تو خونه راه میره 😑😑😑
بار بعدی همه دارن خاطره میگن ... باز داداش سینگل میگه اصلا دختری رو که حراج بزارن و خانواده دختره بیان التماست کنن مفت نمی ارزه 😑😑😑😑😑 اصلا هم منظورم با عروس نیست ... که کل خانواده شون تهدیدت میکنن دخترشون رو بگیری درحالی ک دختره تازه ۱۳ سالشه ، اصلا این همه عجله واسه چیه؟! 😑😑😑😑😑
مثلا بعد ها این صدا ها رو باز کنم به غیبت کردناشون بخندم🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣