۱- آخه بین این همه دختر خوب ... این آیه به این خوبی چرا داداشای من از کسایی خوششون میاد که میگن طرف مثلا خوشگله اما 🤌 اخلاق ندارن ؟!

دقیقا این جمله یعنی چی؟؟ "آیه چشماش واسه دختر بودن زیادی ساده هست "

۲- فک کنم منظورش با اینه چشماش سگ نداره 😃 ... غاقل از اینکه اونایی که چشماشون اینجوره واقعا اخلاق سگی دارن 🙂

۳- مرجان میگه مگه نمیگن خدا عدالت داره ... پس چرا همه چیز اینجوریه ... مثلا من تا به این شغلم رسیدم واقعا اذیت شدم واقعا ... تو ارشد چقدر اذیت شدم واسه پایان نامه واسه تک تک جملاتش موهام سفید شد کاری نبوده که من رو نزده باشم از دندون پزشکی و منشی گری و ارایشگاه بگیر تا بقیه تا به اینجا رسیدم که شغل الانمم ی سرش خوبه و صد تا سرش درد سر یدفعه ساعت ده شب بهم زنگ میزنن بیا سرکار ! مورد اورژانسی بهت احتیاج داریم !

بعد بعضیا رو میبینی هیچ مشکلی تو زندگیشون ندارن ... هیچ وقت نفهمیدم شکست و نرسیدن یعنی چی ! بعد پیش خودت میگی عدالت باید این باشه ؟

۴- من داخل فیلم "رستگاری در شاوشنگ" وقتی اون مرد از زندان فرار کرد و تو بارون فریاد زد ... گریه کردم

۵- بچه ها میگن بریم ی خوابگاه دیگه مدیریت اینجا بیزنس راه انداخته و هر چه قدر دلش بخواد میگیره ...مرجان میگه اینجا امنیت داره جای دیگه من نمیتونم با ی هر* زه هم اتاقی باشم

۶- کلاغا خبر رسوندن دوست پسرای دوتا از مدیران خوابگاه دندون پزشک هستن😅... من میگم اینا چقدر اوپن مایندن ! خیلی مشکوکن !!😃

۷- مرجان میگه اگر دوست پسر داشتم پول این خوابگاه رو بهم میداد ... موچول گفت پس چرا هنوز سینگلی ؟ گفت چون اگر دوست پ داشتم اون وقت ی چیز دیگه ازم میخواست ... موچول گفت بیشتر دخترای اینجا فکر میکنی چجوری خرج خودشون رو میدن ؟ تو این گرونی مگه میشه زندگی کرد

.

.

.

.

۸- به مادرم گفتم کرایه خوابگاه رو میخوان زیادتر کنن ... گفت مثلا چقدر؟ گفتم مثلا فعلا ۳۰۰ تا افزایش دادن ... گفت خب ۳۰۰ تا باید بزاریم رو یا * رانه ات

۹- یکی از بچه ها تا قبل از اینکه جزو سرپرستها بشه صدای ما بود ! یعنی همه حرفای بچه ها رو به بالاییا میرسوند و مثلا از حق و مظلوم دفاع میکرد ... آقا این شد جزو مسئولین و حالا بیا و ببین چجور داره خون مارو میکنه تو شیشه و با هر بهونه ای داره ازمون پول میگیره و بعد مرجان گفت ببینید من واقعا ندارم ، شما امکاناتی برامون فراهم نکردید این کارا واسه چیه ؟ این گرونی حق ما نیست ! بعد مسئول بهش گفت کل خوابگاه ها و هتلای این منطقه زیر نظر منن شاید پارک دم در خوابگاه بتونی بری که اونجا هم راهت نمیدن البته خوابگاه سومالی هست همه در و دزد و هرز* ن که چون دختر جوونی پیشنهاد نمیکنم بری اونجا ...

یاد مسئولین فرهیخته خودمون افتادم که تا وقتی بین خودمونن چقدر چاکرم نوکرم دارن و ادعا دارن واسه همه چیز و بعد اینکه ی جایی میرسن دنبال اینن با چه بهونه و با چه حرفی به هر طریقی ازت پول بگیرن و تا خودشون پول دار تر بشن

۱۰- چقدر امشب حرف دارم ...

۱۱- پسرخاله داشت میگفت خانم فلانی بهم پیام داده شوهرم داره بهم خی* انت میکنه ...

این بشر منتظر من بود تا من نطق کنم منم گفتم مگه زندگی متاهلی همین نیست ؟!( که ی مدت بعد از ازدواج شوهرت بره با ی نفر دیگه تو راب* طه )

من اینو عادی گفتم ‌... اما وقتی چرخیدم قیافه پسر خاله رو ببینم دیدم با ی حالت هنگ و ی جوری که این حرف رو از دهن من باور نمیکنه داره نگام میکنه اما سریع خودش رو جمع کرد و گفت من فکر نمیکنم شوهرش همچین مردی باشه اون زن حتما داره دروغ میگه و دنبال جلب توجهه

گفتم چرا به تو پیام داده؟ میخواد ازت حرف بکشه ؟ تو رو تو دردسر بندازه ؟ این حرف اصلا به تو ربطی نداره ! اگر باز بهت پیام داد و درباره زندگیش چیزی گفت هیچ چیزی نگو ... چون اگر جوابش رو بدی یا حرفی (علیه شوهرش) بزنی احتمالش هست خود این خانم همه چیز رو بندازه گردن تو !

۱۲- مسئول بچه های اتاق پرستاری تو گروه نوشته هر کی با پوشش نامناسب تو خوابگاه دیده بشه باهاش برخورد میشه ... حالا خود دختره با شرتک میاد تو سالن :/ ... موچول میگه یکی باید خودش و بچه های اتاقشون رو جمع کنه

۱۳- من هر وقت اندام موچول رو میدیدم میگفتم این آدم تو گذشته باید ورزش سنگینی رو انجام داده باشه ... الان گفت کیک بوکس و موی تای واسه چهارسال کار میکرده ... بهم گفت اول ماه اول فقط حرکات کششی انجام میدادیم تا بتونیم پاهامون رو ۱۸۰ باز کنیم و بعد ماه دوم کم کم نحوه صحیح گارد رو یاد گرفتیم ، اصلا اینجور نیست که تو دستت رو مشت کنی جل صورتت و فقط پاهات رو عقب جلو نگه داری ... خود نحوه درست گارد گرفتن کلی تمرین داره ... و بعد ما تا کلی وقت اصلا مربیمون نمیومد باشگاه و تقریبا خودمون همه حرکات رو کار میکردیم ... بدون مربی ... اوه

۱۴-