۶۲۸🦖
نوشته پایین از من نیست .
"فک کنم این ماجرا براتون جالب باشه.
یکی از موضوعات گفتگو اینهفته اسباب بازی محبوب دوران کودکی بود.
خب اینجا هم ژاپنیه و معدن اسباب بازی های تکنولوژیکی و ویدیوگیم ها و ...
تقریباً همه شاگردا میانسال بودن و هرکدوم یه چیزی میگفت و (مثل تعریف کردن خاطرات مادهه شصتیا تو ایران) همه واکنش نشون میدادن که اره اون چقدر خوب بود و فلان.
بعضی خاطراتشون برام قابل فهم نبود چون خودشون خوب میشناختن، درست توضیح نمیدادن. یه آقایی هست قبلا ازش نوشتم، مهندس کمپانی پاناسونیکه. این دائم تلاش میکرد هر اسباب بازی یا گیمی رو که بقیه میگفتن، درست برام توضیح بده.
مثلا درمورد انواع سوئیچ های نینتندو یا سونی یا .. یا اینکه فهمیدم یه ماشین مسابقه اسباب بازی بسیار محبوب به نام «مینیونکو» با قطعات قابل تعویض و لوازم یدکی از چهل، چهل و پنج سال قبل تو ژاپن تولید میشه و هرسال مسابقات رالی کشوری داره و تقریباً تمام ژاپنیها یکی یدونه از مدلهاشو حداقل تو خونه هاشون دارن.
خلاصه.
همه که توضیح دادن، به این آقا گفتم خب اینطور که معلومه شما همه این اسباب بازیها رو داشتین که همه رو انقدر خوب میشناسین:))
خندید گفت «نهههه! من هیچوقت تو بچگیم و کلا تو زندگیم اسباب بازی دیجیتالی یا کنسول بازی نداشتم !!!»
(نداشتن این بازیها در ژاپن، مثل اینه که یکی تمام زندگیش تو ساوه گذشته، بگه من تابحال یدونه انار هم نخوردم! همینقدر عجیب!!)
گفت: «من همه اینا رو میشناسم چون کمپانی پاناسونیک باطریها یا قطعات خیلی از اینا رو تولید میکنه و فستیوالها و مسابقات رو که پاناسونیک برگذار میکنه میبینم. من توی خانواده پرجمعیت و نسبتا فقیری بزرگ شدم که پدرم توان خریدن این چیزا رو نداشت. بخاطر همین یک جعبه بزرگ لگوبازی برام خرید. بچگیم همه جا مسابقات مینیونکو بود ولی من فقط تماشاچی بودم و دائم با لگو بازی میکردم و تو ذهنم چیزای جدید طراحی میکردم و میساختم و این کار خیلی به تمرکز و خلاقیتم کمک میکرد».
حالا این اقای مهندس فقط یدونه پسر داره که اول دبیرستانه. به نظرتون برای پسرش چیکار کرده؟!!
گفت وقتی پسرم خیلی کوچیک بود باخودم گفتم همونطور که لگو انقدر به من وسعت تخیل و طراحی میداد، منم نباید بذارم بچهم از الان یکسره بشینه پای بازیهای کامپیوتری. این شد که بهش گفتم تا وقتی بری دبیرستان، هیچ کنسول بازی یا ویدیو گیمی نمیخرم! فقط لگو!!!»
حالا حدس بزنید نتیجه چی شد؟!
چندسال قبل پسرش توی مسابقات ملی بازی و خلاقیت لگو در اوساکا، قهرمان ژاپن شد و قهرمان جهانی مسابقات لگو از سوئیس یا سوئد، اومد اوساکا توی فینال خودش مدال انداخت گردن پسر این و باهاش عکس انداخت که پوستر شد!
گفت «الان پسرم هم کلی ویدئو گیم داره هم سوئیچ نینتندو، که همه همکلاسیاش دارن، ولی این قهرمانی ملی لگو رو هم داره که کلی بهش افتخار میکنه»😅😅
برای من سواله چطور خودش عقده ای نشده اخه؟!!
البته الانم وضعیت مالیش خیلی تعریفی نیست ظاهراً ، ولی توی این چندسال متوجه شدم روابط خانوادگی خیلی گرمتری نسبت به بقیه آقایون توی کلاسام داره و دائم ماجراهای خانوادگی و خودش و پسرش رو تعریف میکنه.
کانال تلگرامی زینب بهرامی در ژاپن "