۷۸۷🦤
چرا اتفاقات این مدتم و نوشتنم همه درباره رابطه و دوستی هست ؟
.
..
.
.
.
مهستی به زینار گفت چرا با دوست پ ات خونه نمیگیری ؟ اون گفت چون دوست پ من مثل دوست پسر مردم نیست و فقط کافیه باهاش بحث کنم و عصبی بشه و تمام پته ام رو بریزه جلو خانواده ام ! زینار بادکنکهاش رو آورده بود و ایران با لوله خودکار بادشون میکرد :/
.
.
.
حس میکنم نباید به بچه های اتاق بگم دارم کجا میرم و میام چون مثلا مهستی وقتی شنید میرم دوره ... دیگه باهام حرف نمیزنه ! و گوشی رو جواب نمیده !
.
.
.
نونا قراره بالاخره شنا رو یاد بگیره ... با هم رفتیم لباسش رو بخریم ... ولی چرا مایو زنانه شبیه لباس خوابه !
کلی به خانمه اصرار کردیم تو اب نره وا بره !
ولی یک تومن ... آموزش شنا زیاد نیست ؟! به نظر من زیاده :"/
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و دوم دی ۱۴۰۱ ساعت 14:52 توسط Taxian
|