۴۵۴⚘

۱- همیشه ی ظرف یک بار مصرف که سرش سوراخ بود رو کنار پنجره میدیدم ... امروز یکی از دخترا رو دیدم تو سینک داره ظرف رو میشوره و بعد چند سنگ رو شست ! 

گفتم داری سنگ میشوری ؟! 

گفت به نظرت این سنگه ؟؟ 

یک لاکپشت آبی خیلی کوچولو بود ... داد دستم سرش داخل بود وقتی من رو دید سر و دمش رو اورد بیرون منم ترسیدم پرتش کردم داخل سینک (خدا رو شکر جاییش نشکست 😶😶) 

گفتم اسمش چیه ؟ ... دلم میخواست بگه نداره و منم "تافی" رو پیشنهاد بدم (شکلات تافی 😹)اما گفت موچول 😹 ... یکی از بچه ها از بیرون بلند گفت اسمش کرامته😹😹😹😹😹🙅‍♀️🤦‍♀️

۲- یک هفته هست دارم میخونم واسه امتحان و عصر متوجه شدم کتابم اشتباه هست 🤦‍♀️ ... چیکار میکنم الان ؟ وضعیتم چیه ؟ نمونه سوال میخونم با اینکه کاملا شانسیه ولی راهی ندادم نمیتونم شب امتحان کلی داده وارد ذهنم کنم ... جام ؟ تو راهپله ! امشب هم دخترا دارن درباره پسرا صحبت میکنن 😹😹😹 میدونستین دخترا معیار مسئولیت پذیر بودن و خسیس نبودن پسرا رو خیلی بهش معتقدن ؟ 

 

۳- کبوتر میگه اون کسایی که کیس ازدواج ندارن خوشبخت ترن ، چون فرصت بیشتری برای موفقیت دارن ... مثل من 😹

۴- اون روز از خونه بهم زنگ زدن که روغن ماشین بگیرم ظاهرا ی جهش قیمت میخواست رخ بده و تو راه برگشت راننده تاکسی گیر بهم داده بود اینهمه روغن میخوای چیکار :/ ... و بعدش مثلا میپرسید اهل کجایی ؟ مجردی ؟ اینجا چیکار میکنی ؟ شماره ام رو بهت بدم هر وقت کاری داشتی به خودم زنگ بزن ! :/ ... خواستم بگم پدرجان تو اگر بیست سال جوون تر بودی این کارت میشد نخ دادن ؟ یا مزاحمت واسه حریم خصوصی ؟! 

مریم میگفت هر وقت سوال این شکلی راننده تاکسی ازم میپرسید یا میخواست وسایل رو تا خونه بیاره میگفتم متاهلم و شوهرم تو حمومه ! اومد بیرون وسایل رو میاره داخل ...🚶‍♀️

هر چی سنگه واسه پای لنگه ..🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️

بین حرفاش گفت مهاجرم اهل اینجا و این منطقه نیستم 🥸

۵-امتحان بعدی یک روز دیگه هست و سایتی که فیلمهای استاد بوده ... همه پاک شدن ! چرا این ترم هر درس شده یک چالش ! 

من رو چی بخونم ؟! 

 

۶- قبلا که هم اتاقی افروز و امثالهم بودم چون از خونواده متوسط بودن خیلی واسشون خوب بود بعلاوه این خوابگاه اون محدودیت خونه رو برداشته بود اما اینجا دوتا از بچه های اتاق بی سرپرست هستن و واقعا میبینم چه فشاری روشون هست ! حال خوب و فکرایی که  همسن هاشون دارن... اینا اصلا نمیشناسن ! 

منظورم تنها اون بعد عاطفی پدر نیست  بلکه کل چیزایی که بر رو دوش پدر هست و با نبودش یدفعه فشار رو چند برابر میکنه رو بقیه اعضا .

۷- دلم میخواد ترم بعد بیوشیمی بگیرم... فقط مشکل اینه ... دلم میخواد ... 

۸- به صاحب موچول گفتم میگن دخترای بین ۳۰ تا ۵۰ سال باید ازدواج بین المللی کنن ! گفت من میخوام زن بر* پی* بشم 😹😹😹😹😹

 

۹- به صاحب موچول ( موچول :  لاک پشت آبی کوچولوی اتاق ) گفتم از دختری که مو رو کراتین میکنه پرسیدم گفت ۱و نیم میگیره گفت میخوای پلنگ بشی 😹😹😹😹😹

گفتم بیا با هم بریم دو تایی پلنگ بشیم 😎 گفت این واسه این بوده که موهات ته اش فر هست واسه این گرون تر شده ولی بازم بهتر از بیرونه ، بیرون دو و نیم میلیون میگیرن ! 

 

به نونا گفتم کراتین یک و نیم میلیونی پیدا کردم گفت چه خبره وایسا خودم برم کلاسش ... خودم موهات رو صاف میکنم ! میدونی فهمیدم وقتی ۶ ساعت تو درمونگاه کنار ادمای مریضم فقط ۱۲۰ تومن بهم میدن و بعد کراتین انقدرم نمیخواد وایسی و انقدر پول میگیری !🤧

 

۱۰- چجوری دخترا میرن بیرون سر قرار ! اینجا خیلی گرمه ... 

۱۱- امروز قرار گذاشتم با خودم تمام تلاشم رو کنم ... تا حدودی موفق بودم و راضی بودم از خودم ❤ اما مریض شدم انگار بیش از حد به خودم فشار اوردم ولی اگر هم به اندازه کافی تلاش نمیکردم خودم سرزنش میکردم همه تلاشم رو نکردم وگرنه میشد ! ... ولی خوشحالم انجامش دادم این مریض شدن هم جزوی از روند کاره 

 

۱۲- من واقعا از آشپزی کردن خوشم نمیاد 

۱۳- ی واقعیت درباره آشپزیم اینه که بلد نیستم واسه یک نفر پیمونه بریزم ! شاید ته ذهنم فکر میکنم هنوز خونه ام و با کم کم اش واسه ۴-۵ نفر غذا درست کنم !!!

۱۴- نونا گفت هم اتاقی من رژیمه.. .گفتم نگفته بودی اضافه وزن داره ! گفت نه اضافه وزن نداره مثل تو فقط از آشپزی کردن خوشش نمیاد یعنی از گشنگی بمیره نمیره آشپزی کنه دقیقا مثل تو !! گفتم اصلا هم شبیه من نیست ، من فقط الان پول ندارم  :/ گفت بیا این جوراب واسه کیه ؟ تو ؟ زیر بالشت چیکار میکنه ؟؟دقیقا مثل هم اتاقیم هستی ... گفتم ما شبیه هم نیستیم اون برنامه ریزی میکنه ! گفت نه اون برنامه ریزی رو دیوار نمادینه ... کپی خودته ! من از رو تخت بلند میشم تخت صدا میده اون یدفعه واقعا یدفعه خیلی وحشتناک از خواب میپره ... بازم میگی شبیه هم نیستین ؟!

-______-  

 

۱۵- من عاشق وقت هایی هستم که هیچ کدوم از دخترا نیستن 🥰🥰🥰🥰🥰🥰 خیلی خوبه به نونا هم گفتم اما اون خیلی گارد گرفت و گفت مجردی اونم خودت کل ماه رو تو خونه تنها باشی اصلا حال نمیده و اگر قراره دور از خانواده ات باشی باید شوهرت حداقل کنارت باشه آخه خودت تنها باشی اصلا باحال نیست ! 

 

۱۶- تو خوابگاه دخترای xxxj واقعا از اینکه دخترای xxxp رو میبینن عذاب میکشن ! وقتی کارهای xxxp ها رو میبینن کلی انتقاد ازشون میکنن ... یکی از دخترای xxxj میگفت من از این خوابگاه اگر برم فقط واسه xxxp ها هست چون نمیتونم درک شون کنم که چرا همچین کارایی میکنن 

از نظر منِ xxxp...اونا xxxj ها فقط دارن به همه چیز بیش از حد سخت میگیرن و میخوان همه چیز خشک و مقرارتی باشه ، اینا رومیبینم فقط پادگان میاد تو ذهنم و وقتی xxxpها رو میبینم میگم اینا آدمای واقعی و  نرمالن که انعطاف دارن🤦‍♀️😹😹😹😹 

۱۷-

دلم میخواد برم خونمون اما وضعیت خونمون  یک هفته هست خیلی بد شده ... برگشتنم اصلا تو این وضعیت خوب نیست 

 

۱۸- 

 

 

۴۵۳⚘

۱- چرا شبای امتحان من انقد نحسن ! من باز تو راهپله نشستم و دو نفر دارن رابطه شون رو تموم میکنن😶

یکیش میگه ی بار گفتی تو اهل شهر ما نیستی ! ی بار بحث ازدواج شد گفتی پوستت اینجوره ، بدنت اینجوره ،چشمت اینجوره ، دماغت اینجوره 

اون یکی میگه همیشه تعریف نازی رو میدی پس چرا با نازی دوست نشدی ؟ 

۲- ان شاءالله امتحان فردام رو خوب بدم 

۳- مردم این شهر خیلی سنتی طور و اروم هستن ... اما مهاجرا خیلی تو فاز دیگه ای هستن ... یعنی این رو همه میگن ... چجوری این دخترا میگن رفتن کافه چندین مرد بهشون پیشنهاد دادن ؟! فکر کنم جلو دوست پ داشت خالی میبست که اگر من رو نخوای همه من رو میخوان ...   

۴- هر روز تو ذهنم چندین بار سناریو این رو میچینم که دارم با داداشم حرف میزنم تا این پسر رو متقاعد کنم ... ولی میدونم وقتی تو واقعیت محکم بگه نه! اونقدر نه گفتنش محکمه  که من گریه ام میگیره و همه اون حرفهایی که آماده کردم بهش بگم یادم میره -_-

داداش متاهل ؟ اون فعلا نظرش هیچ ارزشی نداره ... اونقدر ازش بدم میاد که اگر جایی دیدمش توجهی نمیکنم که هست ... (ولی بازم ی نفر  دلش انقدر تنگ شده که تو خیابون راه میره ماشین سفیدا رو چک میکنه که شاید اون پشت فرمون باشه )

 

۵- انگار مو فرفری ها دارن منقرض میشن ! انگار فقط منم ... البته منم مجعد بودم از هوای مرطوب فرفری شدم

۶- بقیه فکر میکنن خیلی بده که تخت بالا باشی ... ولی من تخت بالا رو دوست دارم کسی روش نمیشینه و نورش خیلی خوبه... 

۷- امشب سرپرست رو دیدم ! چرا فکر میکردم با ی خانم جا افتاده طرفم ؟! 

۸- هفته دیگه سه تا امتحان سخت دارم 

۹- امروز ی نفر رو تو خوابگاه تو آشپزخونه دیدم که قبلا دانشگاه خودمون رشته خودم بوده و پارسال تموم کرده بوده و الان سرکاره ! 

۱۰- نونام دست خالی میره دکتر ! بعد به من زنگ میزنه از پول تو جیبیت بهم بده باید ویزیت دکتر بدم ! گفتم باشه ( این درحالیه که خودم باید تا میتونم ذخیره کنم تا وسایل کار رو بخرم !!!!) امروز به این بهونه زنگ زدم بهش که ماشین بابا روغن میخواد و من باید بخرم اما پولم رو دادم به تو ... بهم برگردون . اون جواب داده کمتر تیغ بزن !!!!!!!!!! 

گفتم تو الان عصبی کل پولم رو دادم بهت هزارتومن ندارم نون بگیرم ؟! اون روز پول کل سالت رو درمونگاه داد !!!!! گفت نه فقط دارم حرفم رو میزنم ! پول ندارم 

مرغ سوخاری و سس میخوره و پولم رو نمیده  😑😑😑😑  دختر پررو

ادامه نوشته

۴۵۰⚘

۱- دیشب حدیث میگفت من تو سوییت مون تنهام و نگهبان اینجا کلید همه جا رو داره میترسم اتفاقی بیوفته 😃😅🤣 گفتم اتفاقا منم تنهام خیلی خوشحالم تو هم لذت ببر 🥰 گفت تو متوجهی من چی میگم ؟! میگم فقط من و نگهبات تو ساختمونیم !

گفتم ببین ی مسولیتی داره ، الکی که نیست ! گفت اتفاقا اون دختره رو تو کاروان ***** زدن ناکارش کردن که آبرو خودش و اون مرده رفت دیگه مسئوليت بالا تر از اون نبود 😐😑 

۲- مثلا من موم رو رنگ کنم و بعد بیام به داداشم جواب پس بدم که چرا بین درس خوندن موهام رو این شکلی کردم 😶😑 ... بعد اونم ی پوزخند بزنه بگه **** تو هیچی نمیشی .

۳- چقدر جالبه... اینجا دما ۳۷ درجه هست شب فقط ۵ تا ۱۰ درجه دما میاد پایین ، معمولارطوبت ۵۰ هست و خونمون الان ۴۶ هست تا شب  ۱۵ تا ۲۰ درجه پایین میاد و رطوبت تنها ۱۰ درصد هست ... اما اینجا شب و روزش دما و رطوبت همیشه ثابت میمونه ... که خب موهام به طور حداکثری فر شدن و وز 🙅‍♀️

۴- فقط کافیه اون دختر بره از بچه های ترم بالا اسمم رو بپرسه و اونا حقیقت رو بهش بگن ... خدا کنه تا این حد کنجکاو نباشه 

 

 

 

۵- فقط چند روز اومدم خوابگاه اینوه پشت تلفن مادرم میگه همه خوبیم همه چیز خوبه هیچ خبری نیست ... با این حرفا و ندیدنشون فکر کردم واقعا دیگه هیچ مشکلی نداریم ! 

خودمم تعجب میکردم واقعا معجزه شده ؟ همه چیز داره خوب پیش میره ... بالاخره خونواده از استرس و فشار دراومده ؟! 

تا اینکه بستنی که خواهرم گرفته بود رو داشتم میخوردم و خیلی خوشحال بودم و به داداش سینگل زنگ زدم و بعد چند تا جمله گفت خوشحالی میخندی ... + تو خوشحالی ؟ - نه... +چطور ؟ - فقط خیلی خسته ام خیلی ... نخوابیدمه + بابا نمیتونه به جات باشه ؟ - نه حرف اون  رو نزن... و درباره خوابگاه یا هر چیزی که بخوای من فعلا نمیتونم کمکی بهت کنم 

و بعد به مادرم زنگ زدم و اونم گفت کاری نمیتونه کنه 

چرا قبل زنگ زدن فکر کردم همه مشکلات حل شدن ... فقط همین دو نفر نای حرف زدن نداشتن 

 

۶- وقتی رفتم پیش خواهرم فهمیدم کیفیت زندگی ی سخص کارمند چجوریه ! اینکه مرغ سوخاری بخوری با سس تند ... درحالی که تو خونه خودمون اینجوری مرغ خوردن اصلا معنی نمیده ... 

 

۷- نمیدونم بقیه چجوری با این قضیه تا میکنن ... وقتی بری خونه خواهرت یا برادرت و ببینی سطح زندگی اون از تو بالاتر یا پایین تر هست 

وقتی نونا اومد خوابگاه ... اتاق ما خیلی بهم ریخته بود ... چهار تا از بچه های هنر وسایل پروژه شون رو ریخته بودن کف اتاق ... خیلی وضعیت چندشی بود 

و بعد چند روز بعدش من رفتم پیشش پانسیونی که داشتن و من ی لحظه دلم گرفت وقتی امکاناتشون رو دیدم و اتاق ما ی همچین امکاناتی نداشت !... بعد خودم رو سرزنش کردم اگر انصراف نداده بودی و... شاید شرایطت بهتر بود ! ی حس خیلی خجالت بود ک چرا بچه های هنر با شلخته بازیشون ابروم رو بردن 

 

۸- البته بچه های هنر هم تقصیری ندارن همیشه سرشون شلوغه و دارن طراحی میکنن و کلی وسیله باید داشته باشن

 

۹- یکی از بچه های هنر شماره ای بهم داده و تا سوالاتم رو درباره اون شغل بپرسم ... فکر میکردم سوالاتم خیلی کوتاه و جمع جور هستن اما ... ی دفعه گفت اینهمه سوال که داری واسه استرسه خودت ورود پیدا کنی جواب سوالاتت رو پیدا میکنی 🤔

۱۰- خیلی دلم میخواد از هم اتاقیم بپرسم چجوری وضو میگیری وقتی لاک رو ناخن هاته ؟🤔 کدوم مرجع تقلید اینو گفته ؟!

 

۴۴۹⚘

خودم خجالت میکشم انقدر  اسم دختر میندیسم تو وبلاگم

 

 

 

حدیث گفت تو هنوز مهندسی میخونی ؟ گفتم اره من هنوز اون دانشگام 🤡🤡🤡

+این دختر رو میبینی ، خواهر دوقولوش مهندسی عمران دانشگاه تو میخونه ، تا حالا قولش رو دیدیش تو دانشگاتون ؟؟ 

ی لحظه قلبم ایستاد گفتم تو دانشگاه ماست ؟؟

گفت اره مهندسیه دیگه هم رشته ات هست ، الان کجایی تو خوابگاه ؟ راستی ترم چند هستی ؟؟ 

که یدفعه من بحث رو ۱۸۰ درجه چرخوندم گفتم فردا امتحان دارم ،(فرداهم جمعه هست !!!) استادمون یکم لجه امتحانای شما شروع شده ؟ 

گفت ما که تازه یک هفته هست اومدیم چی میگی !

بعد فورا خداحافطی کردم 

 

پ.ن: نزدیک بود کل پته ام رو اب بریزه ، این انصراف دادن منم ی معضلی شده ... 😨😨🤦‍♀️

۴۴۷⚘

۱- امتحان میکروبیولوژی  خیلی سخت بود ! خیلی سخت ! کاش نمونه سوال نمیخوندم ... قبل از اینکه امتحان شروع بشه به نونا  گفتم هر سوالی بلد نبودیم فقط گزیه الف رو میزنیم ✌ نونا پشت سرم مینشست و امتحان دادم و پاشدم 

نمره ام خیلی بد شد 🌚🤣 وقتی بلند شدم اروم به نونا گفتم  الف ها رو نزن😃🤣🤣🤣🤣🤦‍♀️

بیرون منتظر نونام بودم اومد بیرون گفت نمره ات رو دیدم 🤣🤣🤣🤣 و بعد از اون هر سوالی رو که از رو دستت زدم و رو باز پاک کردم و خودم ی چیز دیگه زدم 😹😹😹😹

هممم ... خیلی سخت بود تازه من نیم نمره میکروبیولوژی رو از تاپ کلاسمون بهتر شدم 😍😹😹😹😹😹😹😹

چرا وقتی ناراحتم انقدر میخندم ؟!😐🤷🏻‍♀️

۲- چند وقت بود همه موافق بودیم کارمندای استان تو هر شاخه ای  هیچ کدوم بومی خود استان نیستن !!! همه از استانهای کناری هستن

نمونه اش مدیر گروه این رشته و رشته قبلیم ... فکر میکنم اینکه انقدر تفاوت باشه به گذشته برمیگرده ... که اینجا تو شهر ما امکانات تحصیل دانشگاهی نبوده ولی استانهای بغلی همه ی دانشگاه تو مرکز رو داشتن !

الان مردم شریف همت گذاشتن و ی نفر بومی بخواد استخدام بشه نمیتونه بشه چون رییس اونجا ی غیر بومیه که ادمای خودش رو داره :/ ... 

البته مدیر گروه ما که خودش اهل اینجا نیست به این سوال گفت اصلا معنی نمیده حرفهاتون چون اصفهانیا که کنار استان ما هست همگی پست های مهم ما  رو واسه خودشون کردن و کل ایران سیستمش همینه . 

مدیر گروه درست میگه ولی منم درست میگم 

۳- ی دختری رو تو آشپزخونه میبینم خیلی خوشگله🥰🥰🥰🥰🥰 خیلی ... نکته مثبتش لباس پوشیدنشه ... خوشگل هست اما نمیریزه بیرون مثل بقیه ... ها *&^ وایی لباس نمیپوشه 

تنها چیزی که ازش میدونم به اسم "دختر آبیه" هست🥰😍😹😹😹😹

۴- قبلا که پیش افروز و همشهریای افروز بودم همه چی مون رو تقسیم میکردیم میخوردیم ! تقسیم نمیکردیم تعارف میکردیم چون ی نفر کنارمون بود ...  الان این اتاقه هر کی پرده تختش رو میکشه چیپسش باز میکنه خرچ خرچ میخوره ! 

اما من تخت بالام اشراف دارم به همه چیز ...  ادم هنگ میکنه بچه نیستنا !!! من کوچیکشون هستم ! این فرهنگ قشنگ رو کجا یادگرفتن؟! ... تازه اون دختر ۳۲ ایه روان شناسی میخونه (بدنم یخ زد فهمیدم رشته اش چیه و رفتارش چجوریه )... وقتی سلامش میکنم جواب نمیده ! 

حرف من خوردن خوراکی نیست ... اصلا ی ادم اجتماعی همچین رفتاری رو برنمیتابه 😶😐 

خیلی زشته بری زیر پتو چیپس بخوری 

۵-  پسرخاله میگه اخلاق خواهرت مثل داداش متاهلته اما ده درجه بدتر ، واسه ازدواجش هم گوش به حرف کسی نمیکنه و خودش تنها تصمیم میگیره این خط این نشون .

۶- پایین رمز دار

۷- نونا گفت هم اتاقیات چجورن ؟ گفتم ی مشت گاو ! گفت چرا اینجور میگی ؟ باورت میشه من وقتی از اتاق تو خوابگاه خواستم برم بچه ها گریه کردن گفتن نرو ! 

گفتم تو باروت میشه دختری که شاغله و تو دهه سی هست زیر پتو چیپس میخوره ؟؟؟!!! وقتی فهمیدم رشته اش چیه و بهش سلام کردم و جواب نداد ازش ناامید شدم ! 

گفت تو چرا از هم اتاقی شانس نداری ؟!

 

۸- من از آشپزی کردن خوشم نمیاد 

ادامه نوشته

۴۶۵⚘

۱- این اتاق جدید 
اون دختره که ۳۲ سالشه بهم گفت بچه های اتاق از اون دخترای تخس بداخلاق بی اعصابن که به همه چیز گیر میدن ! 
من با همین چهار کلمه ترسیدم گفتم چه غلطی کردم اتاقم رو عوض کردم پیش همشریای افروز بودم با اینکه همیشه شلوغ بود بهتر از این گودزیلا ها بودن ... از چاله افتادم تو چاه :'(

۲- من واقعا از اینا میترسم

۳- اون دختره که ۳۲ سالشه ... دیوونه است غیر از این اسمی نمیتونم براش پیدا کنم ، چرا میخواستم باهاش صمیمی بشم ؟ 

۴- این دخترا رو از تو اتاق بیرون کردن گفتن حرف میزنین اومدن تو راهپله نشستن ... منم اومدم بیرون اتاق تو همون راهپله درس بخونم ، بعد یکی بالا نشسته داره با دوست پ حرف میزنه پایینی داره دعوا میکنه ... خیلی بد داره دعوا میکنه :/ ، پسره میگه گرفتار بودم نتونستم بهت زنگ بزنم 

پسره میگه پرو شدی ؟ دختره میگه تو پرو شدی واست شهر ش گذاشتن خنده هات شیطانی شده من دیونه بودم بهت زنگ زدم تولدم رو یادت رفته ... (راست میگه دختره  نباید یادش میرفت الان پسره هی بگه حوصله ندارم ولم کن ) 

یعنی انقدر صدای پسره بلند هست از پشت گوشی که من نمیتونم تمرکز کنم رو متن کتاب ... هی دارم میخونم "سیستم انتقال قند " باز صدای این دو تا دختر یکی از بالا (بالایی داره خودش رو واسه دوست پ اش لوس میکنه :/ ) میاد 

و بعد من تا بخوام تمرکز کنم یادم میره "سیستم انتقال قند" چ بوده؟!

یکی از دخترا تو آشپز خونه هست صداش رو تن بالاست و انگار با ی حالت دعوا صحبت میکنه .... 

این خوابگاه اتاق مطالعه نداره:/

 

۵- از همون اول ترم به نونا گفتم برو کتابفروشی کتابای این ترممون رو بگیر . گفت نه کتابا گرونن میرم دست دوم فروشی کتاب نو میگیرم ... هی نرفت و دست دست کرد و آخر اون کتاب فروشی دست دومم گفت ندارم و یک هفته قبل از امتحان خودم اومدم شهر دانشجویی ، اصل کتاب نو رو گرفتم از پول خودم -__- 

هیچی از کتاب نمیفهمم ! چون  پر از اصطلاحات جدید هست :'/

شب امتحان بی خیال کتاب شدم و نمونه سوال سالهای قبل میخونم !!!! 

نمیدونم چرا همچین ریسکی میکنم فقط میدونم نباید بیوفتم 

 

۴۶۴⚘

۱- این روزا همه وقتی میخوان احوال نونا رو بپرسن میگن چقدر میگیره ؟ اما من که خواهرشمم اینو ازش نمیپرسم :| 

۲- چهارشنبه باید برم شهر دانشجویی ! خوابگاه اتاق گرفتم 

۳- سال بالایی خواست نصیحت کنه  گفت دروس عمومی رو مراقب یک دقیقه میره بیرون میشه شاید جوابات به اشتراک بذاری اما دروس تخصصی اگر سرت رو تکون بدی واقعا برگه ات رو پاره میکنن (چقدر خشمناک ) 

۴- واقعا دلم میخواد وقتی نونا فارغ‌التحصیل شد براش دست گل بگیرم ^-^ 

۵- قبلا فکر میکردم گل اختر ، بوته میوه موز هست 

۶- الان یادم اومد همه تیشرتها رو نونام با خودش برده ، من رفتم خوابگاه باید چی بپوشم ؟! بعد خودش همیشه شاکیه میگه من لباساش میپوشم -_-

۷- رفت تو قسمت رمز دار پست

۸- از استرس به اوج عرفان رسیدم همینجوری میخندم 

۹- به بی خیالی مطلق رسیدم !

۱۰ -اینم رفت تو قسمت رمز

۱۱- مادر من به چه خیالی من رو میخواد بفرسته خوابگاه

 

۱۲- پام برسه به خوابگاه همه اعضای این خانواده رو بلاک میکنم

۱۵- وزیر از رییس دانشگاهمون پرسیده دانشجوهات حرفایی رو که میگن حقیقت داره ؟؟ رییس دانشگاه ما هم گفت دروغ و کذبه محضه و به حرفاشون گوش نکنید 

و جناب وز*&^ یرم یک طرف قاضی رفت و گفت من حرف رییس دانشگاه رو باور میکنم نه حرف چهارتا دانشجو رو

تف به من که به کسی ر*&^ ای دادم که تو رو کنه وز*&^ یر  

۱۴- چرا اخ*&^ بار همیشه جوری حرف میزنه انگار همه چیز رو بیان میکنه و مسئولین جوری حرف میزنن انگار راستگو تر از اونها کسی نیست و این مردمن که توهم دارن که بهشون ناعدالتی شده ؟ 

۱۵- حالم از تلوزیون بهم میخوره همه اش ش*&^ عار ... ما بهترینِ م*&^ لت و جا*&^ معه در دنیا هستیم جز با یکسری مشکلات اندک که اونهم برای همه جوامع بشری رخ میده!

 

 

ورود به خوابگاه : 

۱۷- ی نفر اینجا میگفت تمام اعضای خانواده رو بعد از اینکه رسید خوابگاه بلاک میکنه اما الان ناراحته چرا مادرش زنگ نمیزنه 🙄🤫 چرا خواهرش نمیگه بیا بریم بیرون 

۱۸- این خوابگاه یک طبقه هست ... این دو طبقه ادماشون کاملا باهم  متفاوتن !!!هم کف  از لحاظ پوشش انگار خانه های فس*&^ ق و فج*&^ ور تو تایلند هست ... بعلاوه تاریک و بهم ریخته هر لحظه بو ی چیز میاد و یخبندون 

اما طبقه اول ادم حسابیا ، نورانی و تمیز ... وقتی وارد شدم همینجوری بی حوصله بودم که الان میخواد چی بشه ؟ همون لحظه دختری دیدم با لباس ک***** ... دهنم باز مونده بود یدفعه ی عمل ناهنجار از ی دختر دیگه دیدم (مثلا سا*&^سور) گفتم اینجا دیگه کجاست؟! 

حس ام به خودم ؟ مریم مقدس

۱۹- چقدر جالب ! هم شهریای افروز هم اتاقیم هستن و همه مثل افروز دوست پ دارن !  

۲۰ - ادامه مطلبه

۲۱- اتاقم رو عوض کردم و اومدم طبقه اول ! 

۲۲- اتاق قبلی ، یکی از دخترا خواست بچه های اتاق رو بهم معرفی کنه ... توضیح دادنش خیلی بد بود ولی به نفعم شد یدفعه گفت صاحب این تخت مرجان فلانی  هست درسش تموم شده پیج x داره و بعضی وقتا میاد ... باورم نمیشد دوست دوره راهنماییم هم اتاقیمه !!!! دیگه من به روی خودم نیاوردم مرجان رو میشناسم ! 

البته...  از طرز نگاهش اینکه انصراف دادم میترسیدم ... این دوستام که فرهنگیانی هستن مثل بچه های اول دبستانی چشم و هم چشمی دارن !!!! اینم از هموناست -_-

۲۳- از آشپزی بدم میاد 

۲۴- اومدم ی قابلمه کدو سبز با ماست درست کردم تا چند روز فریز باشه راحت باشم ولی خیلی بی مزه هست ! مزه آب میده ... این هوا درست کردم ... نمیخوام باید خوشمزه میشد ... البته تو مغازه دیدم کدوها همه سفیدن ولی گفتم نه خوشمزه میشه ! ... نمیخوام ‌... چرا اینجور شد 

 

۲۴- خدایی من خیلی تجربه خوابگاهی بودن دارم ، تقریبا هیچ وقت کسی از خانواده ام بهم زنگ نمیزد ... اون روز نونام گوشیش واسه ۴۵ دقیقه از دسترس خارج شد و داداشا ماهم یکدفعه ! دختر رو که تنها فرستادین شهر غریب معلوم نیست با کی میاد با کی میره همینه ! 

اون لحظه شاید ۲۰ تا ۳۰ مرتبه بهش زنگ زدیم ... حالا من اومدم خوابگاه ۱۵ دقیقه از گوشیم جدا شدم برم آشپزخونه تا مادر و پدرم چهار بار زنگ زدن 

آدم میترسه ...

۲۵- به مادرم میگم من اومدم خوابگاه باید چیکار کنم ؟ میگه ی تومن میریزه گفتم ولی من دلم نمیاد پولایی رو که تو واسه بدست اوردنش زحمت میکشی خرج کنم . میگه آدمی زنده است کار کنه 

 

 

ادامه نوشته

۴۵۱⚘

سه هفته هست نمیتونم درست بخوابم (بعد کنکور البته) تنها دلیلش رییس دانشگاه هست ، الان فهمیدم کسی که خواب هست رو میشه بیدارش کرد و اما اونی که خودش رو به خواب زده رو نه

بعضی امتحانتمون رو تغییر دادن دلیلش برخورد با امتحان ارشد هست ؟! درحالی که امتحان ارشد همین هفته هست امتحانات ما یک ماه دیگه !!! اصلا درک نمیکنم کجاش برخورد داره؟

اصلا این رییس نه قاعده داره نه قانون ... 

 

۴۴۶⚘

تو تلگرام ی دختر خانم کلاس هشتمی چون هردومون طرفدار گوگه هستیم با هم حرف میزنیم 😃

گفت خیلی دلم میخواد ببینمت گفتم تو الان فرض میکنی من از اون دانشجو های پلنگ ام🤣🤣🤣🤣 🐯🐆(استثناعن مو بلوند اینجوری فرض کنید 👇 

 

 

)و منم ی دختر معمولیم 🌚 

 

پ.ن: یادتونه قبلا گفته بودم دخترای اینجا خیلییی خوشگلن اما اون روز واسه ازمایشگاه رفته بودن سر کلاس عکس گرفته بودن ... فهمیدم همه فیلتر و لوازم ارایشی بود 😑😑😑😑😑😑 ولی به نسبت باز دخترای اینجا خوشگل ترن 😃 و د *&^ عوایی تر ! 

دانشگاه قبلی با اینکه دختراشون معمولی بودن اما کاملا حرف گوش کن و از هر گونه تنشی دوری میکردن ! 

 

۴۴۵⚘

 نونا امروز میگفت میخوام شروع کنم به خوندن برای دانشگاه چجوری باید ریاضی رو بخونم ؟! 

گفتم کتاب رو باز میکنی میخونی !

گفت آخه چجوری؟ جزوه ندارم ... دفتر از یادداشت استاد و... ندارم چجوری بخونم ؟امتحاناتمون حضوریه!

گفتم بچه های کلاس هم همین رو میگن اینکه ما که مجازی بودیم و دانشگاه بخاطر بدهی های هنگفت اش ترجیح داد آموزش مجازی باشه استاد فیزیک فقط رو متن میخونه اونم دانشگاه ما که پایین ترین سطح اموزش رو بین دانشگاه ها رو داره

 

پ.ن: واقعا از سیاست های دانشگاه جدیدم حالم بد میشه ، واسه پایانترم قراره کلی پول اضافه ازمون بگیره 

مگه کارت دانشجویی مجانی نمیدادن ؟! ی قیمت نجومی گفتن واسه گرفتن کارت دانشجویی ! فکر میکنم هیچ وقت این کارت لازمم نشه

کل کاربرد این کارت نشون دادنش به حراسته تا بدونه دانشجویی:"/

 

 

 

۴۳۸⚘

واقعا دلم برای کنکوری ها و پشت کنکوری ها میسوزه

شنیدن اینکه رتبه یک کنکور ۵۰۰ میلیون پول خرج کرده .

میگن آمری*&^ کا اس*&^ تکباره چون طاغوت رو برده بالا و ضعفا پایین موندن اینکه ۴۰ میلیون سیاه پوست فقیر و گشنه هست ... خودمون چه فرقی داریم ؟! هر کسی مدرسه خصوصی درس خونده و میلیونی پول خرج کرده قطعا رتبه خوبی اورده ! و بچه های مدارس عادی و دولتی اون پایین گشنه موندن !

الانم کنکور بچه های ۱۸ سال !! ... قطعا کنکور برداشته بشه مافیای کنکور سقوط میکنن!!! 

مافیای کنکور کسانین که واسه کنکور بهشون پول میدین !از کتاب ، مشاور ، ازمون های آخر هفته و آخر ماه و کلاسهای آموزشی گرون  و... .

۴۳۳⚘

دو عدد کنفرانس دادم🙊🥰😚

ادامه نوشته

۴۳۲⚘

چرا قسمت اداری دانشگاه ما ... مثلا به عنوان ی محیط آکادمیک (؟؟!!) انقدر قدیمی کارهاش رو پیش میبره !! 

کارمندهاشون اصلا کارهاشون رو انجام نمیدن و اگر انجام بدن ناقص و پر از اشتباهه 😪

اصلا ایمیل چک نمیکنن . اصلا واتساپ چک نمیکنن .

فقط کارها رو باید حضوری پیش ببری 🤕🤕 

 

 

۴۲۵⚘

دارم فیزیک و ریاضی میخونم ... هر خط اش ی عذابه 🤢🤢🤢 

فکر کنید ی چیز رو قبلا بالا اورده بودید 🤮 و الان دوباره بایدهمون رو بخوریدش😋🤢 همینقدر چندش .

 

 

 

۴۲۴⚘

چون نمیدونم واسه فیزیک ریاضی و دوقولوهای شیمی باید چه گلی به سرم بگیرم ...و نه فیلمی و نه داستانی حالم رو خوب نمیکنه تا قسمت موتور مغزم روشن بشه.... سو ...  میخوام فردا رو فقط بخوابم! 

فقط خواب 

 

پ.ن: ۲۴ واحد لعنتی . 

۴۲۲⚘

عذابه واسه اشتباه تایپیام رو پیدا کنم 

پست قبلی کلی اشتباه تایپ کردم 😩😩😩

 

به فری حسودیم میشه ۱۱ واحد این ترم داره و بعد تموم 

و من ۲۴ واحد انداختم واسه خودم 🥵📿اونم با درسایی همچون ریاضی۲ ، فیزیک ، شیمی ۲ ، شیمی الی ، ۴ واحد با حاج خانوم 

همچین درسای نچسبی رو برداشتم شده ۲۴ تا 😭😭😭🤣🤣🤣 

چرا موقع انتخاب واحد به عاقبت کارم فکر نمیکنم 😭😭😭

 

 

 

۴۱۶⚘

قرار بود امروز کنفرانس بدم اما میکروفن وصل نشد و الان باید به جاش ۲۰ صفحه تحقیق بنویسم 

نمیخوام ... چرا میکروفن وصل نشد؟!  🥺🥺🥺 همون لحظه گوگل که هیچ وقت هنگ نمیکرد هنگ کرد واسم ! 

اپدیت جدید سایت بود و استاد جوری حرف میزد انگار از منه که میکروفن وصل نمیشه ... ممکنه جلسه بعد ارائه خودم و نونام باهم باشه ، سو بهش گفتم من وقتی میکروفونم وصل نمیشه ، استاد هی صدام میزنه نمیتونم حضور تو رو بزنم یا به جای تو ارائه بدم 

خیلی حس بدی دارم .... خیلی خیلی خیلی بد ... استاده سکه ی پولم کرد جلو این همه دانشجو 📿

۴۰۹⚘

یکی از اساتید گفته دانشگاهمون خیلی خیلی بدهی مالی داره و به نفع اش هست مجازی باشه 

خدا رو شکر واقعا ! من چجوری میتونستم روز ۱۴ فروردین پاشم برم خوابگاه غیر دولتی پیدا کنم ؟! این قیمتها و خرجها که وقتی میبینم... برای فشاری که به خونواده ام میارم عذاب وجدان میگیرم 😐😑 

۴۰۴⚘

... چندین ماه پیش یک پارتنر پسر  زبان پیدا کردم ، باورتون نمیشه صبح خودم بهش زنگ میزدم میگفتم پاشو زبان بخونیم 😐😐😑🤣🤣🤣😑

اول این ترم جدید واسه ارائه یکی از درسا من رو با پسری قرار دادن ... پیش خودم گفتم اگه اینم مثل پارتنر زبان باشه ، خودم صبح روز ارائه باید بهش زنگ بزنم 

اما !

یک هفته بعد از ارائه اون لیست هر روز خدا بهم پیام میده بیا پاورپوینت بسازیم ! 

خواستم بگم فلانی ما حدود دو ماه دیگه ارائه داریم ... ولی بعد گفتم حتما میخواد زود انجامش بده یا سرش شلوغ نشه یا خیلی به کارهای عملی علاقه داره ... دیگه چیزی نگفتم 

 

 

۳۹۳🦊

بچه ها مدیر گروه رو مجبور کردن ازمایشگاه یکی از درسا رو حضوری کنه و استاد خودش میگه سرامیک های کف پوکیده و بخاطر رطوبت هوا زیرش خالی شده و زیر پات انگار میلرزه ! یکی از پسرا گفت همه چیز گرد و خاکی بوده و هیچ کس اصلا تو این دو سال ازمایشگاه سر نزده بوده 

 

خیلی خوشحالم ... چون مشکل رفت و اومد دارم و این یعنی لازم نیست بیام  🙂

جزوه دانشگاه تهران رو باید خوند ، رضا یوسفی ... بیوشیمی پایه ، هیئت مولفان چون طراحا از تهرانن و از کتابا و جزوه های خودشون سوال میدن و زبان لزگی بخونید این تخصصی پزشکیه و ترجمه شده اش به زبان فارسی جدید ترین ویرایشش رو بخونید از همین الان بخونید روزی ۴ صفحه... اون ۵۰۴ واژه واسه تافل و ارشد بدرد نمیخوره 😐...میگه ارشد رو روزی ۲۰ ساعت باید بخونید 

 

دیگه دور خودتون شلوغ نکنید گایتون ووو بخونید 

 

۳۲۷🦊

زهرا و کلاس تاریخ یونان -  بیرون کردن پگاه از کلاسمون ترم یک 

ادامه نوشته

۳۲۳🦊 حرص و جوش معدلم در دانشگاه

بذارید ی چیزی بگم ! 

استادای دانشگاه مثل دبیرستان نیستن که وسواسی و با دقت نمره بدن ! 

ی بار داداشم گفت شهر فلان دانشجو کارشناسی  بودم استاد سر کلاس میگفت اره من تحقیق هاتون رو میخونم و فکر نکنید فقط چند تا کاغذ ازتون میخوام که نمره بهتون بدم ... و آخر ترم به داداشم گفت بیا هر کی فرستاده اسمش رو تو لیست علامت بزن ! 

تو دانشگاه دولتی نعوذبالله دانشجو رو پاره میکنن چرا غیبت کردی ... سه جلسه شده ... چرا باز نشستی سر کلاس ؟؟ برو بیرون ! 

 

 یکی از استادا خیلی اذیت میکردمون ... و یکی از بچه ها رو من به جاش امتحان تستی دادم و هیچ غیبت و عدم فعالیتی نداشت و همه چیزمون مثل هم بود 

اما نتیجه امتحان .... دو نمره فرق داشت نمره هامون !!! 

یکی دیگه از امتحانات استاد حاج خانوم ... "۵ نمره" فرق داشت نمره ما دو تا !!!! 

.

.

.

داداشم ی لبخند ژکوند زد گفت این یعنی بعضی استادای دروس تخصصی اصلا فعالیت کلاسی و غیبتها و نمراتتون رو نگاه نمیکنن و دل بخواهی  نمره میدن چطور ممکنه تمام چیز دو نفر شبیه به هم باشه اما نمراتشون فرق کنه ! 

 

فری میگه یکی از استادا آخر ترم نمره فعالیت رو بهم نداد و گفت مقاله واسم ترجمه نکردی درحالی که در طول ترم اصلا ترجمه مقاله جزو فعالیت کلاسی نبود ! 

یا دیدید تو بعضی پیجا رزومه استادی رو گذاشتن و کنارش نوشتن وی دارای ۱۰۰۰۰ مقاله ترجمه شده در حوزه علم فلان است !!! چندین تا مقاله رو چاپ کرده و کلیییی کار دیگه !

اگه رشته قبلی بودم اصلا معدل واسم مهم نبود ...  هیچ وقت اعتراض نمیکردم

استاد میم گفت بچه ها معدلتون رو ببرید بالای ۱۸ و کاریتون نباشه .... و الان که دوباره برگشتم به دانشگاه همه حرص و جوشم شده معدل !!!!!  و میگم آخه چجوری استاد 🥺 فلانی میاد میگه شما رو من این ترم میندازم و کلی تلاش میکنی اینو بالا بکشی اون یکی استاد میاد میگه مقاله واسم ترجمه نکردی اون میاد میگه تو رو سر کلاس نبودی در حالی که بودی و خیلی خیلی فعالیت داشتی ... 

 

اما با همه ی اینها شما هیچ حق اعتراضی ندارید ! هیچ حق اعتراضی ... چون اون برگه پایانترمتون رو اصلا بهتون نمیدن که نگاش کنید ! استاد تام الاختیاره ... دبیرستان نیست بگی الان میرم اموزش پرورش تکلیفم رو روشن میکنم😑😑😑

 

 

خب خواستم بگم که دوباره اعتراض کردم به نمره ام که ۱۹ نمره ام هست اما نتیجه :

 

سلام بررسی کردیم شما جزو متقلب ها نبودی 

نمره پایانترم رو بعلاوه میانترم کردیم میشد ۱۴-۱۵....

رو نمودار به همه ۲ نمره کمک شده

 

بچه ها نگید تقلب کردی ... فرضا من با تقلب نمره ام بره بالا ... هیچ ارگان یا نهادی تا آشنا نداشته باشی نمیتونی استخدام بشی 

پس معدل من با تقلبی هر چه بالا باشه تاثیری در استخدامم نداره ...  نشون به اون نشون کار تخصصی من فقط تهرانه و اوناییم که دکتراش رو دارن هم میگن هر کسی نمیتونه وارد بشه 

سو ... رو تقلبی کردن من حساس نشید 🥰🥰❤ 

۲۸۶🐈‍⬛

دختر : نگار من کجا رفت ؟

پسر : تو سر زمین قلبت دنبال تخت پادشاهیه 

 

پ.ن: جالبن 🥲🥲🤣🤣🤣🤣

تو دانشگاه قبلی ترم یک بودیم افروز با ی پسر مهندسی حرف میزد به امید دوزی که تفاهم داشته باشن ، و اون روزا زیاد میرفتن ساحل و ساندویجی ... ی روز پگاه از اون طرف گفت افروز چرا بعد اینکه رفتی ساندویج خوردی رژت پاک شده !

نکنه پخش شده بود تو ترسیدی لو بری و پاکش کردی ؟!

افروز گفت خب عادیه ، تو هم ساندویج بخوری همینجور میشه 

پگاه گفت نههههه اون پاکش کرده !

 

 

حالا حوری ک اینا رو واسش تعریف میکردم گفت اوف اوف ترم یکی ، دلت میخواد 🤣🤣🤣🤣🤣

۲۸۵🐈‍⬛

خودش نخود بود به ما گفت لوبیا
با ما در نیوفت میکنمت تو گونیا👿

 

پ.ن: یکی از پسرا تو گروه کلاسی واتساپ طبع شعری داره🥲

چند وقت پیش شنیدم ژاپنیا داروی ساختن که باعث نشه ادم بر اثر پیری فوت شه 

عه وا من میخواستم اینو کشف کنم ! کشف شد  😑😑😑🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️

۲۸۳🐈‍⬛

ادامه ماجرای استاد ریاضی: 

بچه های ترم بالا گفتن این استاد شما در گذشته کل کلاس رو انداخت و آموزش دانشگاه یک ترم از تدریس محرومش کرد 😑😑🤣🤣🤣🤣

اما ما قراره چ بلایی سرمون بیاد ؟!😭😭😭🤣🤣😭😭

اصلا جواب پیامون رو نمیده و فقط واتساپ یکی از بچه ها رو جواب داده که نگران نباشید 

ان شاءالله خدا هلپ کنه .

۲۸۲🐈‍⬛

تجربه ام بهم میگه استادای ریاضی عقده ای هستن ... خیلی دلشون میخواد ادای زرنگا رو دربیارن ! تو تایم کلاس درباره مشکلات جامعه حرف بزنن و کلی چرت و پرت بگن و جزوه نداشته باشن ، رفرنس نداشته باشن ، اتاق نداشته باشن ، به سوال دانشجو سر کلاس پاسخ ندن ، با هر چیزی دانشجو رو اذیت کنن و اسم خودشون رو عدالت بزارن ! ریاضیات رو ی علم الهی بدونن ، امتحان گرفتنشون هیچ وقت استاندارد نیست همیشه انگار تست هوش میخوان بگیرن !!!

😒🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️

خیلیم هم بابت امتحانم عصبی هستم 

یکی از اقایون تو گروه میگه بریم دانشگاه اعتراض کنیم.... اما اینا یکی نیستن گروهی از استادید عقده ای هستن ک اگه مارو بشناسن واسه ما جلسه بگیرن و خدایی نکرده تحریک بشن و ترمای بعد باز ممکنه واسه اعتراض به همکارشون بندازنمون 

 

پ.ن: اگه دبیرستانی هستید (همه مخاطبای وب من تازه رسیدن متوسطه دوم😁 ) استادای ی درس که چند تا هستن داخل دانشکده گروه دارن ... مثل شما ها ک معلمتون ازتون میخواد تا گروه بندی بشید ، اینام گروه ریاضی دارن ، گروه زیست شناسی دارن ... هر گروه مدیر گروه داره ... وقتی ما اعتراض کنیم به بخش آموزش دانشگاه بابت درسی ، اون گروه جلسه تشکیل میدن و حرف میزنن که عاقبت ما رو چیکار کنن! و اینگونه ! 

۲۶۸🐈‍⬛

ترجمه مقاله هیچ توضیحی نداره ؟! یا استاد ما هیچ توضیحی نداد ؟! 🐈‍⬛

 

.

.

.

دو تا هست یکی یک صفحه واسه موقعی ک هنوز به دنیا نیومده بودم و یکی دیگش 2013  ... ۱۲ صفحه هست ... ۱۲ صفحه ! 💣☠ 

و منی که سطح زبانم متوسطه😫

علی برکت الله... 

۲۳۴🐈‍⬛

وااااااهااااااای امتحان میانترم دادیم با انقدر 🤏 زمان ،استاد اصلا قبول نمیکنه تایم اش کم بوده !  پیغام گذاشته این نمره واستون مهم نباشه ، این رو آشنایی با کتاب در نظر بگیرید .

آقای چیز هشت نمره بوده ! درس سه واحدی بوده ... من نمره ام بیاد پایین رو معدلم اثر میذاره و اونو میکشه پایین !!!! خدایی نکرده داری با بچه حرف میزنی !!! تست هوش میخواستی بگیری ؟! 

فقط دارم بهت فحش میدم تا اروم بشم😤 

 

بعدا نوشت : ۵ نمره بود 

الان که دارم میخونمش فقط دارم میخندم ، چقدر عصبی بودم! 🤣🤣🤣🤣🤣

بیشترین دلیل عصبی بودنم این بود فکر میکردم ساعت ۲۱ امتحان دارم درحالی که ۳عصر داشتم ! بعد آزمون رفتم تو گروه و دیدم بارها گفته شده بود ۳ عصر هست ولی من ۲۱ میدیدمش ! همون ساعت داشتم چت میکردم تو واتساپ و طرف گفت الان آزمون داری و من میگفتم نه اشتباه میکنی 😑

اگه ی لیوان اب میخوردم یا تا هزار میشمردم یا صلوات میدادم بهتر اروم میشدم 👈👉

۲۲۹🐈‍⬛

۱- یکی از دخترای گروه گفت ما دهه هشتادیا بیشتر از سن مون میفهمیم ، با همه گرایشا اوکیم و با پسرا راحت تریم و... یکی از سال بالاییا نوشت اتفاقا دخترای نسل قبل سر به زیر تر بودن در حالی که دهه شما دیده شده با پسرا درگیری فیزیکی داشتن !😶( خدایا توبه ) 

۲- خواهرم پیام داده حس ات تو کلاس چجوریه ؟؟ مادر بچه هایی!🤣🤣

۳- استاد خودش میگه ارائه میخوام ازتون ، اما یکی از دخترای خودشیرین کلاسمون میگه استاد حالا نمیشه امتحان بگیرین ؟😒

۴- تو کلاس زبان یکی از دخترا پشت سر هم( ! )تکرار میکرد استاد تاریخ میانترم کی هست ؟؟ یکی از بچه اا گفت مهلت بده شاید میانترمی در کار نباشه 🤦‍♀️😒😑

۵- چرا بعضیا انقدر امتحان دوستن ؟ ی پاورپوینت میسازی ۲۰ میگیری خلاص ... امتحان چه صیغه ایه  😭

۶- اون رشته قبلیم دخترا زنگ میزدن به افروز بیا بریم ساحل پسرا هم هستن ... افروز و پگاه برمیگشتن خوابگاه تا افروز عصبی میگفت خودشون رو مسخره کردن ده تا دختر با ی پسر ! 😲🤣🤣🤣🤣🤣

۷- اون سال ی اکیپ درست کردن تعداد پسرا بیشتر از دخترا بود و افروز جلو کنابخونه  بهم گفت ببین دلت میخواد تو ی گروه باشیم که پسرا هم باشن و راحت باشیم بریم بیرون و... 😶😶😶😶 گفتم میدونم منظورت چیه اما من اون طور دختری نیستم که با ی جمع حتی دختر بیرون برم😶 گفت آها فهمیدم 

بار بعدی پشت کتابخونه دانشگاه بودیم لعیا میخندید بهم میگفت پسرا آب شنگولی خوردن و با هم ساحل بودن و پسر معدنی معده درد گرفته ... افروز با ی حالت ترس منو نگاه میکرد میگفت ببین اب شنگولی فقط بو داره همین ! 😑🤣😑🤣😑🤣😑🤣

۸-‐ دیگه چیزی یادم نمیاد 🌝🌚 .تمام .

 

 

۲۰۵🐈‍⬛

دبیرستان بودم ، سر کلاس تراش یکی از بچه ها رو گرفتم شکل جوجه زرد بود ؟! با ذوق نگاهش میکردم و پش خودم میگفتم اینا رو بچه های اول دبستان میخرن چ دل جوونی داره این همکلاسی من !

یدفعه دبیر صدام زد بخورش ...😳

من گیج نگاه کردم ک با چی هست؟! 🤨

باز گفت مگه نمیگم اون سیب دستت رو ک نگاش میکنی رو بخورش !

اون موقع متوحه شدم گفتم تراشه ... سیب نیست 😃 

زیر لب گفت جوری ک تو نگاش کردی 😅

 

دیروز سر کلاس بودیم استاد گفت کسایی که تو منطقه آلو سیاه و هلو هستن میانگین قدشون بلند تر از مردم جاهای دیگه هست و همینطور استخوان شون مستحکم تر هست 

پ.ن: اوایل خیلی دلشوره این رو داشتم این رشته ای که انتخاب کردم واقعا رشته خوبی بوده یا نه ؟ که مدیر گروهمون هر دفعه بهمون امید میده و کلاسا خیلی جالب هستن و میبینم بهش علاقه دارم🥰 در حالی که رشته قبلیم داخل "کارگاه ماشین و ابزار " بودیم (ی درس مربوط به رشته مهندسی مکانیک هست درباره آشنایی با قطعات داخلی خودرو ) و من بغض کرده بودم و پیش خودم میگفتم  از این رشته و درساش خوشم نمیاد☹🥺  

 

هر وقت با حلما درباره موضوعی که به نوعی ی فرار محسوب بشه ، باهاش حرف میزنم خیلی زود گارد میگیره ... فکر میکنم بخاطر تجربه متارکه خودش هست 

که هی بهم میگه نه تو این کارو نمیکنی ، میمونی ادامه میدی ، زندگی واسه همه سخته ... همه مشکل دارن 

الان میخوام بگم من تو رشته الانم واقعا خوشحالم ... منی که از شنبه تا چهارشنبه روزانه ۱۲ ساعت سرکلاس  بودم  با رشته ای که هیچ علاقه ای بهش نداشتم ، هر روز فقط ناامید تر دلشکسته تر میشدم 

با کلی ریسک ... این فرار به نفع من شد ... خدایا از ته ته ته ته قلبم  واقعا شکر ... ❤🌹🥺😭

۱۹۳

یکی از دوستای دبیرستانم دانشگاه تهران قبول شده بود گفت روز اول وقتی از کلاسا برگشتم رفتم طبق معمول بخوابم وقتی پاشدم تا همه رفتن تو اتاق مطالعه ! دارن درس میخونن ... اینم واقعا واسش سوال بوده مگه باز کنکوره ؟! انقدر جدیت ! 

از طرف دیگه 

اون سالی که من رفتم دانشگاه ، تو اتاق مطالعه هیچ کس نبود  همه ساحل ، فقط اون هفته که امتحانا بود میدیدی تازه دخترای مهندسی دارن میان 

افروز آخرررر از همه اومد دانشگاه ، دو هفته از شروع کلاسا گذشته بود ، یکی از پ که دلداده افروز شده بود با تعجب میپرسید تو چرا دو هفته نبودیه ؟! افروزم گفت دلم نخواست 😃

باز یکی از استادا بهش گیر داده بود خانم شما دو هفته سرکلاسای من نبودی ... حدود هفت جلسه !🤔

دانشگاه با دانشگاه فرق میکنه ... استادمون میگفت شما هیچ فرقی با دانشجو های تهران ندارید فقط اونا بر‌خلاف شما میخونن  

پ.ن: فکر نکنید خفن هست که سر کلاسا نباشید ، استادا تلافی میکنن و افروزم مشکل داشت که نتونسته بود بیاد واسه پسرا و استادا قیافه میومد و خودش رو دست کم نمیگرفت

۱۹۰☘

ادامه سامانه سجاد و ازاد سازی مدارک:

 

تاییدیه سامانه سجاد اومد و گفت x میلیون تومن بده تا مدرکت رو ازاد کنم من اصلا نمیفهمم اینکه ی دانشگاه دولتی مدرکت رو برات نگه داره و بعد بهت بده ...  چرا بابت نگه داشتن  پول ازت بگیره !!! 

خیلیییییی پول میگیرن ، خیلیییییی 🤯

حساب کردم انگار رفتم "دانشگاه آزاد" درس خوندم 

حیف اون اسم دولتی روش 😒 روز آخر به طور کمرشکن پول ازت میخوان تا مدرکت رو بهت بدن💔

پ.ن: خواهرمم گفت آره یکی از دوستام خواست مدرکش رو ازاد کنه دانشگاه گفت بیا بیست میلیون بده !!!!!!!!!!!!! سر گردنه است ؟؟؟!!!😱🤯 

من اصلا مدرکم رو نمیخوام با همون اسکنا ادامه تحصیل میدم ، هر کی گفت اصل مدرک ات رو بیار  میگم ندارم 🥺😭

۱۸۹☘

چند روز پیش رو مبل بی انگیزه و نامید افتاده بودم کرور کرور اشک میریختم اومونی گفت چته ؟؟ گفتم مدارکم گرو دانشگاه هست بهم نمیده ، اگه نده بیچاره میشم حتی اسکنشون هم ندارم وقت هم داره تموم میشه ... فقط معجزه میتونه مشکل منو رفع کنه🥺

بعد از کلللی زنگ زدن به این دوست و اون دوست و بخش های مختلف دانشگاه قبلی و نتیجه نگرفتن و سنگین بودن و هنگ کردن سامانه سجاد و چهار صبح پاشدن و رفتن تو سیستم... ی شماره اومد رو گوشیم  که بهش تو واتساپ پیام بدم وقتی جوابم رو داد عصر بود و شماره دانشجویی رو خواست ... همینجوری دادم ... و بعد شب اومدم نگاه کنم دیدم عکس از تمام مدارکم گرفته و برام فرستاده 🥺😭

این فقط معجزه است 💔

۱۸۸☘

بعد بخاطر جعل اسناد و مدارک بیان ببرنم زندان 🤦‍♀️

۱۸۶☘

اگه کارمندای دانشگاه دست دست کنن و درخواستم رو به موقع تایید نکنن 

بايد برم بگم حداقل بذارید اسکن بگیرم چون تا تاییدیه بیاد کار از کار گذشته 

اگه نذاشتن ...( ان شاءالله میذارن) راهی نمیمونه جز اینکه مدرک تحصیلی دوستام رو بگیرم و فتوشاپ کنم و اطلاعات خودم رو وارد کنم 🤦‍♀️

 

ادامه نوشته

۱۸۴

یا رب تو  ی کاری کن 🙏🙏

سارا میگه خیلیییی طول میکشه تا حداقل دانشگاه درخواست رو تایید کنه 🥺😭

۱۸۳

وقتی رفتم سازمان مرکزی گفتم مدارکم رو میخوام فقط گفتن برو سایت سجاد بیست تومن بده بعد بیا مدارکت رو بگیر ... اون روز من اصلا نفهمیدم قضیه چیه چون ی جشنی داشتن کارمندش با خوشحالی میزش رو رها کرد و رفت گفت جلسه دارم 😑

نونام رو فرستادم دو ساعت منتظر بود میگفت من اصلا کارمندش رو پیدا نمیکنم نمیدونم کجاست ؟! گفتم تو بپرس این سامانه روندش چطوریه ؟! نونام گفت این کارمنداش از جواب دادن و راهنمایی کردن خیلی عاجزن ... فعلا همگی رفتن نماز 😑

بعد تازه مسئولش پیدا شده میگه ثبت نام کن ، درخواست بده فرم پر کن و پول پرداخت کن و رسید رو بیار برام تا مدارک ات رو بدم 

تو سایت رفتم اما چیزی به اسم پرداخت و رسید لغو تعهد نبود !😱

حالا باید چ کنم ؟؟نمیدونم 🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️

 

۱۸۳☘

بالاخره دارم ثبت نام میکنم 

اما 

سایت دانشگاه قبلیم بی نهایت سنگینه و هنگ میکنه 🥺😭

صلوت واسم بفرستین تا کارای سایت رو امروز تموم کنم 

با تشکر 🌺🌺

 

بعدا نوشت : هنوووز سایت باز نمیشه 🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️🐈‍⬛

۱۴۹🍀

خطاب به خودم : 

حساب ، الگوریتم (متلب و اون استاد بدون رفرنس) ، ریاضیات🤢 ... همه داخل رشته "علوم کامپیوتر" هست

پس هیچ وقت به آینده کاری این رشته حسودی نکن چون هییچ علاقه و استعدادی بهش نداری ... 

انقدر از این سه تا بدم میاد که دلم نمیخواد استعدادیم درش داشته باشم ... تنفر در وجودم زبانه میکشد 😂😂😂

*  استاد ریاضی تو واتساپ پیام فرستاد گفت فکر کردین میتونین سر من کلاه بذارین ؟! همتون رو این ترم میندازم 😂😂😂😂 

* انقدر بدم میاد از استادی که نه اتاق داره ، نه ی منبع درست واسه پیشنهاد ، نه تمرکز رو درس دادن تو کلاس ... ایشونم از همونا بودن😐

 

 

۱۴۸🍀

رییس دانشگاه قبلیم ... گفته دانشگاه واسه دانشجو های افغان بورسیه گذاشته !! و اون دانشجو های افغان که موقع کرونا رفته بودن کشور خودشون میتونن برگردن و از خدمات دانشگاه (احتمالا خوابگاه) استفاده کنن.

اگه خودتون مهاجرین یا کسی رومیشناسید بهش بگید حتما بررسی کنه .

پ.ن: هیچ توضیحی نداده بودن ... حالا اگه خواستید و تمایل داشتید جزئیات رو بپرسم 👈👉

۱۴۴🍀

 

اما ترم دو بودیم افروز خیلی عصبی بود بخاطر اینکه استاد نمره اش رو نداده بودن حالا یا شوخی بود یا از عصبانیت افروز میگفت ترم بعد باید برم خانه مومک 😐... یکی از دخترای مهندسی میگفت استاد ما واسش چشم و ابرو بیای نمره بهت اضافه میکنه 

اصلا همون ترم یک استاد عمومی خودش تو کلاس گفت من بر اساس تیپ تون بهتون نمره میدم ... یعنی بدون کرم و رژ بری سر کلاس ی دانشجو معمولی رو به ساکت باشی استاد حق ات رو بهت نمیده !

این وضعیت دانشگاه ها هست اون وضعیت بعدش واسه استخدام هست 

اصلا برید به جهنم 

۱۲۴🍀

دیدم خوابم میاد و الان متوجه شدم ... واقعا باید خوابم بیاد 

 

دروس انتخاب اولم رو چک کردم ... ی درسی رو که تو رشته قبلیم داشتم اینجا هم هست ، تو رشته قبلی نتونستم پاسش کنم ... و دوباره افتاده تو کاسه ام 

اگه از شادی و زهرا بپرسم با چند پاسش کردین میگن با ۱۸ و ۲۰ پاسش کردن... و من با ی نمره خیلییی شرم آور 

البته انتظار میره به اون اندازه سخت نگیرن ... ۶ واحد واسه ی درس چه خبره ؟! 

* قبلا از فائزه پرسیدم با چند پاسش کردی ؟ یکم مم مم کرد و بعد گفت ۱۸؟! (شاید ۱۴ ... درست یادم نیست) ... و من نفسم رو بیرون دادم گفتم خدا رو شکر پاس کردی 

۱۲۰🍀

من و افروز و دینا ... از رشته مون انصراف دادیم ، به همین قشنگی و خوشمزگی 

دینا همون ترم یک بین کلاسا میرفت سمت ساختمون مرکزی تا کارمندای اونجا راهنمایی اش کنن که کی میتونه انصراف بده 

افروز پیامم داده بپرسه همون دانشگاه قبلی رو انتخاب میکنم یا نه ؟! 

 

ادامه نوشته بعداز چت کردن با افروز 

...

عه افروز واسه انصراف تایید نهایی رو نزد... نمیدونم دلیلش چیه ولی میخواد برگرده و ادامه بده 

 

پ.ن: درسته اون بالا نوشتم انصراف قشنگ و خوشمزه است اما حتی وقتی اشتباه انتخاب رشته کنی یا حتی ببینی جات تو اون رشته نیست موقع برگشت ترس داری ... اینکه اگه برگردی قراره چ بلایی سرت بیاد 😐

۹۸🦔

نونام میگه همینا که میان میگن امسال آزمون فلان بود این درس بینهایت سخت بود ، نتایج که میاد ، میبینی بعضی از دوستات مثل آب خوردن همون درس سختارو جواب دادن ی رتبه شگفت انگیز آوردن 

بعد تو با خودت میگی عه! منم خوندم ! چرا اینجور نشد !؟

دیگه کنکور تجربی با اون جمعیت اش یکی مجاز بشه واقعا همت کرده ، این بیچاره ها رو الکی الکی سرزنش نکنید 

🪴۸۸

وقتی از در سالن در اومدم پیش خودم گفتم خدایا شکر... دیگه تموم شد ! دیگه استرسی نیست ... دیگه لازم نیست صبحا با استرس از خواب پاشم !

اما بعد از اون روز خواهرم اصلا توانایی اینکه از رخت خواب بلند بشه رو نداره حالا که اون همه فشار امتحان برداشته شده حتی واسه اینکه پاشه آبم بخوره سرش گیج میره 😐 ... 

فشار این امتحانه خیلییی سنگین بوده ، من حتی بعد از امتحانای پایان ترم دانشگاه بدنم "این" واکنشای پسا امتحانی رو از خودش نشون نمیداد 

* الان فکر میکنید من و نونام حتما زیر باد کولر خنک نشستیم و داریم گیلاسهای خوشرنگ قرمز تو دهان میزاریم و تجدید قوا میکنیم ؟! باید بگم خیر ... شاید عصر روز امتحان اومونی گیر داد شما دارین ادا میاین ! دخترهای مردم نصف شما سن ندارن بچه دارن ، و کارای خونه رو انجام میدن ... و باقی حرفای این چنینی .

 

۸۲🪴

تو این چند روز مونده حس میکنم خودم رو باید واسه نیمه دولتی آماده کنم ... نه دولتی 😟

رشته مهندسی کامپیوتر مد نظرم هست ... چون بعد فارغ التحصیلی اگه جایی استخدام نشدی خودت میتونی  کد بنویسی و تامین معاش کنی ، کسایی که کد نویسی کامپیوتر کار کردن میگن خیلی شیرینه و یک زبون خاصی هست  

اما ترم یک بودم و برای اولین بار استادی داشتیم مبانی کامپیوتر "متلب " باهامون کار میکرد ، انقدر بد و  افتضاح درس میداد و کد مینوشت ، ی نقطه منفی تو درس دادنش این بود که رفرنس نداشت !!!! یعنی میخواست امتحان بگیره دانشجوها نمیفهمیدن باید رو چی بخونن ! ...

الان وقتی میگن کد نویسی ... حس بدی میگیرم یاد "اون استاد" و "متلب" درس دادنش میوفتم 🙁

 

 

۱-الان واسم سواله همه رشته کامپیوتر یعنی نحوه درس دادن اون استاده ؟یعنی متلب ؟

۲- چرا اونقدر محدود فکر میکنم ؟؟ 

پاسخ : چون رشته های مختلف و نحوه پیشرفت تو هر کدوم رو نمیشناسم 😐

۳-اگه کنکور قبول نشدم خانواده باید چی بگه ؟ احتمالا فکر کنن عقب مونده هستم چون دانشگاه قبول نشدم ... الان من خوش خیالم میگم نیمه دولتی هم شد میرم ! اما واقعا به اون قسمت شهریه اش فکر کردم که از کجا باید تامین بشه ؟! 

میگن ی حیوون خونگی صبح که چشمش رو باز میکنه میگه خدایا صاحبم بهم خوب غذا بده و جام راحت باشه ...  خیلی بده فکر کنم پدر و مادرم به دنیام آوردن وظیفه شون هست نگهم دارن اما منِ فرزند باید هر لحظه با خودم فکر کنم اگه دیگه نخوان خرجم رو بدن باید چه گِلی به سرم بزنم ! 

کاش حداقل شوهر کرده بودم نگران از دست دادن جام نبودم :/ 

۴- حاضرم همه مخاطبای گوشیم رو پاک کنم و فقط خواهرم رو بذارم ، تنها کسیکه حرفام رو گوش میکنه 

۵-فعلا چیزی یادم نمیاد 

۶- تمام 

 

۱۶ 🧃

 خلأ‌های عاطفی و اجتماعی، رقابت‌های اجتماعی ناسالم، الگوبرداری‌های خانوادگی، احساس نادرست در مورد برابری زن و مرد، رقابت با مردان و فشار انواع تنش‌ها و استرس‌ها از مهم‌ترین عوامل افزایش جمعیت زنان و دختران سیگاری است. ارتباط درست والدین با نوجوانان و جوانان و برطرف کردن خلأ‌های روحی و عاطفی آن‌ها می‌تواند مانعی باشد تا آن‌ها به سمت سیگار و قلیان گرایش پیدا نکنند. آگاه‌سازی خانواده‌ها می‌تواند ما را به این امر مهم برساند.

 

دخترانی که در سنین نوجوانی و جوانانی به دنبال استقلال و آزادی در عمل هستند. نوجوانان سیگار می‌کشند، چون می‌خواهند بزرگ باشند و بزرگ به‌حساب بیایند. این رفتار در میان دختران نوجوان و جوان بیشتر است و باکار‌هایی مانند آرایش‌های زنانه و پوشیدن لباس‌های نامناسب و به دست گرفتن سیگار خود را بزرگ‌تر از سن واقعی نشان دهند.

 

استاد میم رو واقعا مثل حس ی دختر وپدر تحسین میکردم ، این مرد که خودش ی فرشته بود

میگفت سیگار میگرید تو دست که یعنی خیلی کلاس داره؟!! 

وقتی داشت در مورد بازار کار صحبت میکرد گفت کار نیست . این ی واقعیته البته وضعیت برای بقیه رشته ها هم همینه اما واسه شما مشکل تر 

 

ادامه نوشته